خانما من ۱۹ سالمه تک فرزندم دانشجو هستم
وقتی سه چهار ساله بودم پدرم یکبار خیانت کرده بود و یه زن رسمی و قانونی دیگه هم گرفته بود با شناسنامه جدید
اون که لو رفت و طلاق خورد اما به خاطر من مادرم طلاق نگرفت و موند پای زندگیش
الان سااال ها میگذره و زندگی مون شیرینه و مادرم حتی دوباره قصد بچه دار شدن داره
اما بابام یکارایی میکنه که ادم نمیدونه
دو سال پیش شک کردم و گوشیشو چک کردم عکس یه دختر بچه دو سه ساله دیدم که بابام دستشو گرفته ( خودش تو عکس نبود از انگشترش فهمیدم بابامه )
اونجا به مامانم گفتم و بعد دیدم اوضاع خرابه گفتم حتما بچه ی دوستشه ( خودمم نمیخواستم باور کنم )
بعد از اون مامانم یه انگشتر طلای تک نگین خرید بلافاصله چند روز بعدش از اکانت واتس اپ بابام عکس دست یه زن با انگشتر استوری شد و زود پاک شد اما من دیدم و شات گرفتم و بابام حاشا کرد که هکم کردن به زمین و زمان قسم میخورم نمیدونم ( اما اونجاهم دلم میخواست دروغشو باور کنم و کردم )
یکی دوباری اسم سارینا رو ازش شنیدم میگفت اسم قشنگیه نه ؟ میگفتم بدک نیست
همه چیز خیلیییی خوب بود این اواخر که امروز زنگ زدم بابام که بیا برای خرید تخت بریم گفت امروز نمیتونم و خستگی از صداش میبارید و سرکار بود گفتم باشه
دقیقا یه ربع بعدش زنگ زد به خط جدیدم با انررررژی گفت سارینا بابا ؟ گفتم بابا ؟ گفت سلام سارینای بابا حالت چطوره عزیزم؟ دوباره گفتم بابا ؟ بابام گفت سارینا؟ گفتم بابا سارینا کیه ؟
گفت اخ ببخشید حواسم نبود انقدر بچها گفتن سارینا حواسم پرت شد خوبی باباجان؟
گفتم من و شما همین یه ربع پیش صحبت کردیم بابا !
گفت خب حالا دوباره صحبت کنیم بده مگه زنگ زدم بهت؟ گفتم نه والا
کلی ازین ور اونور گفت ماست مالیش کنه منم به روی خودم نیاوردم اما از اون لحظه دست و پام میلرزه
چطور بفهمم زن و بچه ی دیگه داره یا نه ؟ ثبت احوال بهم میگه ؟