خواستگارم میگه که

دقیقا منظورش همینه

کنسله

مستقیم بپرس 

ردش کن بره این پس فردا نمی‌زارع از خونه بزنی بیرون 

صاف و پوست کنده صحبت کن تا دچار مشکل نشی

بگو از آشنایی با شما خوشوقتم امیدوارم ازدواج خوبی داشته باشی گودبای

بگو اینکه با شما برم بیرون خیلی خوبه و مورد پسندمه ولی آب ی وقتایی شما نمیرسی یا کار داری یا اصلا من نیاز به‌قدر زدن تنهایی داشتم اون وقت چی؟؟ی

ببین می میگه

نظرش رو در مورد تحصیل و کار و پوششت بپرس 

بهش بگو هر از گاهی با دوستام دور هم جمع میشیم ببین نظرش چیه

نه اصلا منظورش این نبود 

حالا برداشت خودته 

خوبه که تو زندگی همراهت بااشه

خب شاید منظورش‌ این بوده مثل دوتا رفیق صمیمی باشید پایه همدیگه همه جا باهم برید تو باید راجب بیرون رفتن با دوستات یا تنهایی بیرون رفتن  هم ازش سوال کنی 

خانوما اکثرا حرفهای اقایون رو خوب متوجه نمیشن 

ایشون گفتن سعی میکنم باشم 

یعنی ممکنه خیلی جاها نباشم خودت باید تنها بری

نه اون خط اخر حرفتو تکذیب میکنم شایدم منظورش این بوده بیشتر جاها سعی میکنم خودم باشم بیام نیومدم کنسله

عزیزم اینو در مسائل مختلف بسنج از افکارش میتونی بفهمی چجور آدمیه. خواستگار منم این حرفو میزد. حتی واسه رفتن به خونه پدر و مادرم هم میگفت نمیذارم تنها بری.همه باهم میریم. 

بیشتر که صحبت کردیم دیدم به همه چی گیر میده. حتی به لباس پوشیدن و صحبت با عمو و دایی و میخواست جلوی عمو و دایی خودمم حجاب داشته باشم😐

منم دختر آزاد و مستقلی هستم و نتونستم کنار بیام با این چیزا.

خصوصا که قراره شاغل باشم و محیط کارم مردونه باشه خب قطعا با اون آدم به مشکل میخوردم.

کلا خواستگار من آدم بددل و شکاکی بود.حتی تو جمعهای زنونه هم میخواست من حجاب داشته باشم😑

یه بارم رفتیم پارک یه مرد شیرین عقل اومد کنارمون و با من شروع کرد حرف زدن .یهو چشمم افتاد به خواستگارم دیدم خون جلو چشمشو گرفته.با چنان خشمی نگاه اون آدمه میکرد گفتم الانه بزنه یه بلایی سر اون بنده خدا بیاره.

راجع به همه چیز باهاش حرف بزن از حجاب و رابطه با نامحرم گرفته تا محرم. خیلی حواستو جمع کن اگه بددل باشه واقعا نمیشه باهاش سرکرد. فکر کن مثلا خودش خونه نباشه مامور گاز بیاد دم در یا خودش مریض باشه و تو بیرون خونه کار داشته باشی.اون موقع باید چیکار کنی؟