توروخداخواهرانه بگیدچیکارکنم...دیگه نه توان دارم ناهاردرست کنم نه شام صبح‌تاشب درازکشم دارم جون‌میدم ازبی حالی توشهرغریبم
میخوام اخرهفته برم پیش مامانم یک ماه بمونم برام غذادرست کنه ایشالله ازماه بعدبهتربشم بیام خونه خودم،خودم به خودم برسم ولی ازخونه خودم تامامانم حداقل۵ساعت فاصله داره ی شهردیگس
مادرشوهرم میگه نروبرات ضررداره توراه ماشین تکون تکون میخوره ولی مطمئنم اینکه هیچی نخورم ازهمچی بدتره
این چندماه هم ازبیرون غذاخونگی می گرفتیم دیگه خسته شدم
خب مادرشوهر برات غذا بزاره
مادر شوهرتم‌مثل مال من بوقه‌دیگه؟ به جای‌دستور‌دادن‌نمی‌تونه‌غذا درست کنه واست؟
الان اول ماه چهارم،۱۳هفته و۵روزم،پاهام جون نداره وایسم سرپا حتی
منم تو همین حالم با روسری دهن دماغمو میبندم اشپزی میکنم خودم توبه بجز نون خشک ماست اش دوغ و اینجور چیزا نمیتونم چیزی بخورم راهی جز تحمل نیست اگه دست پخت مامانت باشه میتونی بخوری؟
با دکترت حرف بزن بگو چند شاهت تو ماشین مشکلی نداره؟اگه شرایطت اوکی باشه میتونی بری
مادرشوهر من نه زنگ میزنه نه سر میزنه از اول حاملگیم تو این پنج ماه کلا یه بار دیدمش اونم وضعم خیلی خراب بود لاغر شده بودم تهوع شدید داشتم بهم توصیه کردن هررررچی دلم میخواد بخورم 😂😂😂😂😂
احمق نمی‌فهمید که من تهوع نمی‌ذاره حتی آبم بخورم
بعد حتی تعارفم‌نکرد که برات غذا درست کنما
فقط گفت هرچی دوست داری بخور 😂😂😂😂
یکم تحمل کن دو سه هفته دیگه خیلی بهتر میشی
چرا از الان اینجوری شدی عزیزم من تا ۹ماه آخر خودم کارامو میکردم و با اینکه ویار داشتم به بو غذا یبار نشد مادرشوهرم که نزدیکمه غذا بپزه واسه من یا پسرش هرگز هم خودم منت نکشیدم با اینکه واقعا سختم بود فکر کن خودم غذا میپختم نمی‌تونستم بخورم فقط شوهرم میخورد
