زندگیم داره بهم میخوره تورخدا بیاین

حق داره بابا 

شما بودی چکار میکردی؟ 

حتما شما هنوز ازدواج نکردی یا تو این موقعیت نبودی تا حالا

موقعیت خییلی سختیه من درکش میکنم😔

این رفتار مامانم با بچه های داداش بزرگمه

و واقعا روان من، بابام و دو تاداداش دیگم کلا بهم ریخته

 جوری که حاضره ما بمیریم گم شیم 

ولی اونا در رفاه کامل باشن

جای من بودی چیکارمبکردی؟دختر و عروس جاریم همزمان زایمان کرده بودن،شوهر من ۷۰کیلومتر و طی میکرد میرفت براشون خوراکی و کمپوت میبرد که شما بچه شیر میدین بخورین بدنتون کمبود میاره.زود زود میرفت بچه هاشونو ببینه.دندون رو جگر گذاشتم و تحمل کردم.یه دختر داشتم،اقدام کردم دومی رو خدا داد. اینم عااشق دختر.الان دوتا دختر داره که نفسش بهشون بنده. شمام صبوری کن،ارامش تو حفظ کن تا باردار بشی.بچه ی خودش بیاد،بهت قول میدم این کابوسات تموم میشه.فقط با سیاست پیش برو. تحریکش نکن

وقتی بچه رو میاره ،تو بیشتر خودتو علاقمند بهش نشون بده .اگه یه روز نرفت بیاره ،بگو برو بیارش دلم تنگ شد . جلو مادرشوهرت اینا هی بگو ،چقدر این بچه دوست داشتنیه .خیلی دوستش دارم . بهت قول میدم جاری دوستی بچسبه بهش و نذاره بیاردش بالا دیگه

به نظرم اگه این کار رو بکنی بیشنر حساس میشه مینتون بهم میخوره زندگی برات سخت تر میشه .اتفاقا اگه میتونی یه مدت نقش زن عموی عاشقو بازی کن شماهم به بچه توجه کن حتی بیشتر از شوهرت . اگه ببینه به بچه بیشتر از ایشون اهمیت میدی .کم کم.خودش فاصله شو با برادرزادش حفظ میکنه.

واقعا حق داری ناراحت باشی ولی در این حد نه

این نشونه ی ضعیف بودنته با سیاست برو جلو چرا باید روان خودتو بهم بریزی یا زندگی رو تلخ کنی 

اسی چند سالته 

عزیزم دوره های سوده هروی گوش بده تو زندگیت معجزه می‌کنه 

اتفاقا دقیقا باید اونقدر خودتو.مشتاق بودن بچه نشون بدی که از ترس وابسته شدنش بهتون کمتر بیاد،هیچ وقت نقطه ضعف نشون نده و از طرفی هم بچه یه ساله واقعا دوست داشتنی و شیرینه از حضورش لذت ببر و سعی کن بی طرف دوسش داشته باشی 

حرص الکی نخور!  رو بچت تاثیر بد میذاری سر جاری ؟!

دقیقا اسی راست میگه به جاریت بگو تو که دومی رو داری میاری اینو بده بما مگه نمی گفتی خودتم بچه دار بشی باز این بچه یه چیز دیگست بدش بما بی توجه به مادرش تا اومد حرف بزنه بغلش کن ببرش خونتون مادرش سکته می کنه دیگه نمیدش به شوهرت راحت می شی سیاست داشته باش یا حرف شد بگو من بچه نمیارم بچه شما هست که اونم واسه ماست یعنی می سوزه ها دیگه غیب می شه 

بهترین راه اینه خودت بچه دارشی از سرش کم کم میفته نگران نباش

سلام اول از هرچیزی بگم من هم مشابه شرایط شمارو داشتم پس کاملاااااا درکتون میکنم و میفهمم چه حالی دارید. اما به چندتا مورد میگم که روش فکر کنید 

اول از اینکه بچه ها جذابیت های خودشون رو دارندو آدماازشون انرژی مثبت دریافت میکنند  و اگر از اطرافیان درجه یک هم باشه همراه با محبت هم هست اما مطمئنننن باشید شخص اول زندگی همسرتون شما هستید شاید بروز نده اما در واقعیت غیر ازاین نیست و اگر بچه ی خودتون به دنیا بیاد مطمئن باشید مرکز توجه ثمره ی زندگی خودش میشه.

شاید روحیه ی شما کمی حساس باشه.بدون اینکه حرفی از اون بچه بزنید این قضیه رو به همسرتون بگید که چقدر با محبتش شارژ میشید و چقدر ازعشقی ک بهتون میده حالتون خوبه.مثل یک بچه که در مقابل رفتارهای بامزه و پر مهر ما میخنده ،زمان بروز محبت همسرتون حتما واکنش داشته باشید .خودتون جذابیتهای زنانتون رو بالا ببرید و سعی کنید برای همسرتون دلبری کنید.برای اینکه حساسیتتون نسبت به این موضوع کم بشه روی نقاط قوت همسرتون تمرکز کنید و مدام اونها رو برای خودتون تکرار کنید و بخاطر بیارید.رفتارهای مثبت همسرتون رو با تشکر و بوسه و بغل تقویت کنید.تفریح دو نفرتون رو بیشتر کنید و حواستون به اتاق خوابتون باشه.

در نهایت بدونید تمرکز و حساسیت روی این مورد بسیار بسیار زود گذر نتیجه ای جز فرسایش روحی و روانی و عاطفی براتون نداره.

جسارتا این کار اشتباهه .کار غلط رو که نباید تشویق و تقویت کرد.بی تفاوتی بهترین کاره. 

در نهایت اگر تمام کارهایی رو که باید انجام میدادی ، انجام دادی اما شرایط درست نشد روی باورهای خودت تکیه کن . باخودت بگو ک من و بعدا بچه مون عزیزترین های همسرم هستیم. این شرایط میگذره و اون بچه بزرگ میشه  .من اونقدر قوی هستم که بااین شرایط برای زندگیم بجنگم و اون رو در بهترین جایگاه خودش حفظ کنم و در نهایت ازش لذت ببرم و در آرامش باشم.