2777
2789

اینجا کسی تجربه داره ک ظاهر همسرش براش اصا جذاب نبوده و حتی کاملا برعکس علایق بوده ولی بعد تغییر عقیده داده باشه ؟ 

این نمیشه و نشدن ها برای تو نیست…تو آدم رسیدنی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من کلا مشکلم قدشه و خیلی این اذیتم می‌کنهبه نظر من مردای قد بلند برام جذابن

ینی اللن همسرتون قدش کوتاهه و باهاش کنار نیومدین درسته؟ میتونم بپرسم چند ساله متاهل شدین؟

این نمیشه و نشدن ها برای تو نیست…تو آدم رسیدنی
من ی کیس خوب و فقط بخاطر اینکه ب دلم نشست رد کردم الان میگم چ حیف شد واقعا خوب بود ولی شاید قسمت نبو ...

ینی پشیمونی؟ وقت دادی بشناسی؟ یا سریع رد کردی؟

این نمیشه و نشدن ها برای تو نیست…تو آدم رسیدنی

من اوایل ازدواجم واقعا جذب قیافش نشدم ...با اینکه قیافه خوبی داره ولی اصلا بزا من جذاب نبود بعد میگفتم خوشبحال کسایی که عاشق قیافه همسرشونن... ولی الان میگم چرا قیافشو اون موقع دوست نداشتم ... الان شده کل زندگیم 

من روز اولی همسرم رو دیدم اصلا ب ذهنمم خطور نکرد ممکنه با ایشون ازدواج کنم چ برسه ب اینکه تمام زندگی ...

ینی ب دلتون ننشست؟ میتونم بپرسم الان از زندگیتون راضی هستین؟ و ب نظرتون معیار اصلی این رضایتتون چیه؟ چ ویزی تو همسرتون بود ک قطعا امتیاز بالایی تو ی زندگی موفق نقش داره؟

این نمیشه و نشدن ها برای تو نیست…تو آدم رسیدنی
ینی اللن همسرتون قدش کوتاهه و باهاش کنار نیومدین درسته؟ میتونم بپرسم چند ساله متاهل شدین؟

هم قدیم عزیزم الان شیش ساله واقعا اذیت میشم وقتی کنارش راه میرم حس میکنم خیلی ازش بزرگم یا کفش پاشنه بلند نمتونم بپوشم 

ولی چه فایده چیکار میتونم بکنم چیز از دستم بر نمیاد

من اوایل ازدواجم واقعا جذب قیافش نشدم ...با اینکه قیافه خوبی داره ولی اصلا بزا من جذاب نبود بعد میگف ...

این ک جذب نشدین مثلا مخالف علایقتون بود یا معیار خاصی نداشتین و فقط براتون حذاب نبوده؟

این نمیشه و نشدن ها برای تو نیست…تو آدم رسیدنی
این ک جذب نشدین مثلا مخالف علایقتون بود یا معیار خاصی نداشتین و فقط براتون حذاب نبوده؟

سوالاتت خیلی دقیق و حساب شده و عمیقه

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز