دانشجو یه جایی نزدیک شهر خودمونم یکی از بچه های دانشگاهمون بهم گفت اگه با کسی نیستی بیام جلو و...
شرایطمو ببینید ک واقعا گیج کنندس.
این پسره هم دانشگاهیم وضع مالی پدرش خوبه، خودشم ماشین داره و رشتشم کادر درمانه ک درآمدش حدود ۱۵ تومن میشه. خونه هم پدرش بهش داده، خیلی نمیشناسمش ولی پسر بدی ب نظر نمیاد....
مورد بعدی دوست پسرمه یک ساله حدودن باهاشم، بله دوسش دارم اونم منو خیلی دوست داره... ماشین داره از خودش ولی خونه نه. کارشم تعمیر ماشینه و اسنپم میتونه بزنه البته چون رانندگی ایناش خیلی خوبه...خودمم کادر درمانم و بعدن ک فارغ شدم حقوقم حدوده ۱۲ تومن ایناست... اگه با دوست پسرم ازدواج کنم مجبورم تو شهر کوچیکمون بمونم ولی با همکلاسیم اگر ک بشه میتونم برم ی شهر بزرگ تر... لطفا شماتتم نکنید از روستا متنفرم و همچنین از فرهنگ اینجا و همینطور شغل نداشته ی دوست پسرم هراسونم... شما بودید چ میکردید؟؟؟؟ 😔