2777
2789

ی برادر شوهر دارم ی شهر دیگه زندگی می‌کنه به خاطر کار اما فامیلای زنش با مادر شوهرم اینا اینجان بچه ها اینا طاقتشون نمیگیره چون اونجا تنهان هر هفته خونه مان منم خسته شدم الان قراره شانس بدبختی من ی زمین اینجا بخرن بیشتر مزاحم ما بشن من دیشب به شوهرم گفتم اگه اینجا زمین بخرن خستمون میکنن هر سری به ی بهانه اینجان جمعه اومدن دوباره دوشنبه اومدن این هفته الان قرار چهار شنبه هم بیان زندگی ندارم از دستشون بعد شوهرم گفت بیا بریم بیرون چون اعصابم خراب شد فهمیدم زمین خریدنشون قطعی شده گفتم نمیام بعد یهو شوهرم گفت به تخمم (معذرت می‌خوام)بعد برا خودش قهر کرد رفت اون اتاق منم فشارم رفت بالا عصبی شدم فحشش دادم کلی گریه کردم اصلا عین خیالش نبود برا خودش تا دوازده گرفت خوابید بعد غذاشم خورد پیراهنش هم داد اتو کنم گورش گم کرد دلم میخواد خفش کنم فقط من بدبخت تا چهار صبح گریه کردم خدا لعنت کنه این بردار شوهرمو

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوب میرفتی بیرون نه دعوامیکردی نه گریه شوهرت که نمیتونه حلوزمین خریدن کسیوبگیره

لطفا اگرازپستی درتایپکی گذاشتم  خوشتون اومدیادرتایپکی کمکتون کردم لطفابرای سلامتی وسربلندی وخوشبختی همسروبچه هام  دعاکنید هوای یکدیگر را داشته باشیددل نشکنیدقضاوت نکنیدهنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنیدبه غم کسی نخندیدبه راحتی از یکدیگر گذر نکنیدبه سادگیِ آب خوردنبر دیگری تهمت ناروا نبندیدبه حریم آبروی دیگریبدون اجازه وارد نشوید ...آدم‌ها دنیا دو روز است !هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم 💖

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز