۶ ماه پیش یعنی تو عید رفتیم خونشون دیگه نرفتیم تا فردا شوهرم گفت ۲ساعت زودتر مرخصی بگیر بیا بریم و شب برگردیم.تو عید پدرشوهرم خیلی بد رفتار کرد و بی احترامی کرد قبلش هم هربار رفتم همینطوره با اخم و کم محلی باهام رفتار میکنه دلیلشم هیچ وقت نفهمیدم.به شوهرم گفتم نمیتونم مرخصی بگیرم دو تا از همکارا مرخصی هستن باباتم که بهم بی احترامی میکنه دلم نمیخواد بیام.لب و لوچش آویزون شد بنظرتون برم یا نه
دیگه بی احترامی باباشو نمیگفتی میگفتی مرخصی نمیدن....همین
دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......
اگه شوهرتون خوبه ب احترام ایشون برید نشد همش ب جونتون غر میزنه برید ب این امید ک تا ۶ماه دیگه راحتید منکه اینجور خودمو راضی میکنم تا بتونم تحمل کنم برم😉🙂🙃🙂😊💕🫂
امیدوارم مادرشوهر و خواهرشوهرای گلم«البته گل های قالی»هر وقت برن بدی منو به شوهرم بگن تبدیل به سنگ بشن...😐..............دوستان ،برای صاحب خونه شدنم لطفا نفری ی صلوات بفرستید.
به خاطر شوهرت برو،و بهش بگو به خاطر تو میام و گرنه جایی که بهم بی احترامی بشه پامو نمی زارم باهاشون سرسنگینی رفتار کن بی احترامی نکن اگه باز به رفتارشان ادامه دادند خیلی کم کن رفت و آمدتو
الحمدلله ربِّ العالمین،خدایا تقدیر فرزندانم را زیبا بنویس و آنها رو خوشبخت و عاقبت بخیر بفرما تا من از ته دل بخندم.مهربان پروردگارم!مرا از جانب آنها مورد آزمایش قرار نده.و عاقبتِ تمامِ فرزندانِ این سرزمین را بخیر بفرما.آمین یارب العالمین.