وای پارسال برای بار اول چند تا شاگرد پسر داشتم آنقدر حرصخوردم داشتم سکته میکردم
یعنی پدر آدمو درمیومد تا تمرکز کنن بخصوص ی دونه شون از اقوام بود کمتر حساب میبرد همش حرص میداد
الآنم اومدم توی ی آموزشگاه از یکی از کلاس صدای معلم بدبخت میاد با ی پسر نوجوون که حتی حال نداره سوال جواب بده توی خواب و هپروووته