سلام دوست جونیا حال و احوالتون
الوعده وفا گفتم برم زایمان هرجا باشه میام تاپیکمیزنم مینویسم تا بقیه م بخونن
خودم سر انتخاب بیمارستان هرچی اینجا میدیدم تامیک مال خیلی خیلی وقت پیش بود و حسابی سردرگممیشدم
من از بین بیمارستانهایی که مد نظرم بود صارم رو انتخاب کردم برای سزارین
ماه هشتم بود که تصمیم گرفتم برم زیر نظر دکترای صارم
رفتم و اعلامکردم فقط سزارین مد نظرمه
برخلاف خیلی جاهای دیگه زیرمیزی و انقدر بده و نمیشه و نداریم و اینا نداشتن ولی خب تقریبا میشه گفت یه چند روز قبل سزارین با ازمایشات و مشاوره هایی که میفرستادن و تاییده هایی که میخواستن مثلا نمونه اش تاییده روانپزشک و پزشکی قانونی و فلان در همون حد زیرمیزی درمیارن 😂حدودا با سونوگرافی هایی که اخرا ازم خواستن و همچین لازم نبود واقعا تقریبا ۵ میلیونی تموم شد این ماجرا! همون ۲_۳ تومن تاییده ها و دکترا و اینا میشد.
خب بریم برای روز سزارین و سوالایی که شاید توی ذهنتون پیش بیاد
هزینه سزارین رو ۳۰ م تومن اعلام کردن که ۱۰ میلیون قبل عمل علی الحساب ما کارت کشیدیم
روز عمل اول صبح مراجعه کردیم برای اتاق
اتاق عمومی دونفره گرفتم که بعدا دیدمچه خوب کردم اتاق خصوصی نگرفتم میگمچرا حالا....
۱/۵۰۰هزارتومن فقط هزینه پمپ درد شد
اقلامی هم خود بیمارستان به اجبار برای مادر و فرزند میداد که هرکدوم ۱/۵۰۰ هزینه اش بود
من همه چیز تکمیل برده بودم و مخصوص اولین بارم بود فقط سه چهارتا ساک وسایل داشتم 😅
یعنی عملا اگر هیچی ام به من نمیدادن من خیلی خیلی از اونا تکمیل تر بودم🤣
ولی خب گرفتیم وسایل رو
هزینه سزارین در کل برای ما حدودا ۳۴ تومن تموم شد
من وارد بخش که شدم اتاقی که بهم دادن هم اتاقیم ساعت ۱۲ ترخیص شد و من ساعت ۱۱ برگشتم توی اتاق
بعدش دو سه ساعت بعد یه نفر دیگه اومد که گفت میخوام برم اتاق خصوصی و منتظرن خالی بشه و از صبح گفتیم بهشون 🤐😐ولی خب باید منتظر باشیم (سازرین انجام شده بود براشون مثل من و نی نی شون متاسفانه ان آی سی یو باید میموند) قشنگ یکی دوساعت مهطل شدن توی اتاق تا برن خصوصی یعنی از صبحش تا همون نوقع توی عمومی بودن مثل من و بقیه
گفتم شاید این مورد اینجور شده ولی زهی خیال باطل ! نفر بعدیم از شانس نی نی ش مثل خانم قبلی بود و اتاق خصوصی از قبل گفته بود و گفته بودن باید صبر کنس خالی بشه!
بچه ها میدونید یعنی چی؟ یعنی از شما هزینه یک روز کامل خصوصی رو میگیرن و شما فرداش مشکلی نداشته باشی مرخصی ولی عصری از ساعت ۵ به بعد تازه به شما اتاق خصوصی میدن که تقریبا میشه گفت هیچ فرقی با اناق دو تخته نداشت جز اینکه همسر میشد شب بمونه پیشت همین !
و شما عملا چندین ساعت اتاق خصوصی و ارامشی که میخواستی رو نداشتی اگر اونجوری مد نظرت بود!
من از همراهی و هم صحبتی و حضور کسی دیگه خوشحال میشدم و برام بودن کسی دیگه توی اتاق مزیت بود
اما از شانسم بود یا چی هردو خانم زائو رفتن و کسی دیگه نیومد و عملا اتاق بزرگ دوتخته شد برای من خصوصی و خودم و همراهم بودم فقط
از عصری تا فرداش که مرخص بشم کسی نبود و یکی دوساعت مونده به ترخیصم یه مامان و نی نی توراهی اومدن که من داشتم دیگه نی نی به بغل برمیگشتم خونمون 😊
خب یه چیزایی ام باید بعد هشدار و انتقام گفت دیگه
دوستان واقعا کار بیهوشی اتاق عمل حرف نداشت
من هیچ دردی برای بیحس کردن کمرم نفهمیدم
اقایی که مسئول بیهوشی بود چندین بار گشت روی کمر من که بهترین جارو پیدا کنه برای تزریق وقت گذاشت و توضیح داد برام و صبوری کرد
من واقعا هیچی نفهمیدم و انگار مثلا یه سوزن کوچولو رفت توی کمرم
بعد بی حسی که اون اقا تاییدش کرد و رفت کادر اتاق عمل هم خیلی خوب و صبور و خندون بودن و من تهوع بخاطر دارو گرفتم که با مهربونی گفتن طبیعیه و باید سرمو کج کنم و بالا بیارم
سر درد وحشتناکی گرفتم با تزریق اون داروی تهوع اور که حس میکردم همین الانه که مغزم منفجر بشه و بمیرم! رگای مغزم پاره بشه و خونریزی کنم و واقعا حال بدی بود افتضاح بود ! افتضاح ! که تا گفتم حالمو گفت الان درستش میکنم و برام دارو تزریق کرد اون خانم و عملا توی پنج دقیقه من دیگه هیچ دردی نداشتم
دکترم اومد و سزارین رو انجام داد و نی نی قشنگمو بردن برای چکاپ و تمیزکاری
رو به روی خودم و داشتم میدیدمش
اهان قبلشم گفتن همسرت دوست داره بیاد اتاق عمل و بند ناف نی نی رو ببره که من گفتم بله از خداشه
و صداش زدن و اومد توی اتاق عمل 🥰
نی نی رو تمیز کردن و تماس پوستی رو گرفتیم ک حتی روی سینه ی من گذاشتنش و شیطون بلای من شروع کردن مک مک خوردن شیر ولی بخاطر حال من و خودش جداکردنش بعد چند دقیقه
وای که چه قشنگ بود دلم غنج میزنه وقتی یادم میفته بچمو برای بار اول دیدم و عشق کردم و خداروشکر کردم
هرکسی ام التماس دعا داشت دعا کردم و چون خودم منتظر بودم دعا کردم دامن همه سبز بشه و خدا قسمت همه بکنه
بعدش من و همراه نی نی اوردن توی بخش واتاق باهم
رسیدگی واقعا عالی بود
پرستارا حرف نداشتن و دست همشون درد نکنه تند تند سر میزدن راهنمایی میکردن رسیدگی میکردن درد داشتم بعد تموم شدن پمپ درد بهم دارو میدادن و حالمو رسیدگی میکردن .متاسفانه همه با یکی دوبار فشار بعد عمل کار خونریطی و رحمشون جمع میشد از شانس من چندین بار احتیاج به این کار داشتم که با صبوری و کمک و درک حال من ماماهای همراه و پرستارا برام اون فشار رو انجاممیدادن
کادر نظافت ورسیدگی به تخت و مادر حرف نداشت
به محض دیدن احتیاج به نظافت یا کمک به من حضور داشتن و رسیدگی میکردن
ادامه /