ابجیم مدرسش یکم از خونه دوره باید با ماشین بره حدود یک ربع میشه
همسایمون بعد اینکه فهمید ابجی من اونجا ثبت نام کرده سریع رفت اونجا باباشم ب بابام گفته بود باهم ببریم بیاریمشون
بابامم تو رو مونده بود دیگه
الان کلا این یک هفته رو بابام برده اوردتشون
ادماییم نیستن ک خوبی کنی قدر بدونن
دختره هم ادم خاله زنک و فصولیه
ابجیم میگه دیگه دوست ندارم با من بیاد و بره
چیکار کنیم بنظرتون