مظلومه ک ظالم به وجود میاد خانمها ب خودتون بد نکنید جلوی بت هایی ک ساختید چ مادر چ پدر چ مادرشوهر وایسی.اینا بی احترامی نیست اینا گرفتن حقه. آگاه کردن بقیه و ایجاد حریم خصوصی برای خودمون هست عزت نفس مهم ترین دارایی انسان هست پول مهم هست اما اولویت نیست. پس بخاطر پول ازدواج نکنید چون 3 سال اولش خوبه بعد اخلاق طرف تغییر میکنه. کتاب بخونید بیخودی ناز شوهر رو نکشید محبت بی جا نکنید حرف مردم مهم نباشه حاضر جواب باشید و تمرین کنید ک بلد بشید با فیلم دیدن خدارو باور کنید هرکس تقاص کاراشو میده اگه بعد ی سال نده بعد 10 سال میده صبر خدا 40 ساله زود از کوره درنرید. سیاست ب معنی بد بختی زن نیست زن باسیاست خودشو بخاطر هرکس عوض نمیکنه خود شیرین نیست حسودی کردن ینی قبول کردن بی عرضگی خود. کسی خاست دستتون بندازه دستش بندازید تا یاد بگیره شوخی با شما یعنی چی راز دل ب هیچکس نگید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
از دوران خوارزمشاهیان من در نی نی سایت خواننده خاموش بودم😂اگه دوست داشتی واس حل مشکلاتم ی صلوات بفرس🙃یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
کیف از این معمولیا بردارم میشه ولی حس میکنم به سنم نمیخوره
کیف دوشی مدلهای قشنگی هست تو بازار یا نت سرچ کن برات میاره
متناسب سنت انتخاب کن
از دوران خوارزمشاهیان من در نی نی سایت خواننده خاموش بودم😂اگه دوست داشتی واس حل مشکلاتم ی صلوات بفرس🙃یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨