ساعت ۶ بیدار شدم صبحانه عدسی دخترم رو ۷ دادم یذره خورد
پسرمم دیدم سرما داره گفتم بخوابه ببرمش دکتر اوایل هفته انرژیم فولهام به سه شنبه که میرسم افت میکنم هم ببرم و بیارم کارهای خونه رو برسم ناهار بزارم واقعا خستم
صبونه خورد رفت پسرم ..براش میوه گزاشتم ساعت ده تعطیل میشه بعد باید برم جلسه اولیا
بچه من از اسانسور میریم پایین اماد میگه دسشویی دارم دقیقه نود 😅
تا آخر سال درگیری برو فشار بیار مدرسه کلاسشون عوض کن ما که پارسال پدرمون دراومد قشنگ میگم پدرمون دراومد به معنای واقعی دراومد
معلم یه سره جیغ بنفش می‌کشید و یه سری ویس گذاشته بود که دکتر گفته لال میشم اینقدر شماها منو اذیت میکنید نگم چقدر این معلم دردسر ساز شد از من بهت نصیحت برو و کلاسشون عوض کن
ساعت۵و۱۰دقیقهپاشدم نماز خوندم شد۵و۲۰دقیقه سیب زمنی ابپز شب قبل پخته بودم اوردم بیرون از یخچال رنده کردم ی تخم مرغ شکستم نمک و زردچوبه و پوداویشن زدم مخلوط کردم روغن داغ شد سرخشون کردم باسس کچاپ براش گذاشتم توظرف یه سیب درختی و کمی مغزبادام زمینی و نخودکشمش هم برد
من میوه لقمه گز بیسکویت و آجیل میدم ببره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
