من از بچگی تو امکانات و رفاه بزرگ شدم
وضع مالی مونم خوبه
پدربزرگم و پدرم این اموال رو با تلاش و کار بدست آوردن تو این راه جوونی و عمرشون رو گذاشتن نه با خلاف و کثافت کاری
تو سن ازدواجم فامیل از حسادت هر کاری میکنن تا من بدبخت بشم و یه ازدواج اشتباه کنم
فکر میکنن چون من وضع مالیم خوبه دنبال پسری هستم که وضعش توپ باشه( در حالی که برای من این چیزا ملاک نیست)
هر خواستگار خوب و در سطح خودم دارم با هر کثافت کاری بهم میزنن
تو هر جمعی و مهمونی خانوادگی میگن هر کس با پسری که وضعش خوبه ازدواج کرده بدبخت شده فقط تو ظاهر خودشون خوشحال نشون میدن و یه عالمه از این حرفا میزنن تا منو پدر مادرم شست شوی مغزی بدن و از ازدواج بترسونن
برای تخریب شخصیت من هر بی سر و پا و معتاد و ارازل اوباشی رو به زور میارن خونه مون خواستگاری
و چون یه پدر مادر ساده دارم برامون شده دردسر
حرفاشون عذابم میده
فقط میخوان ازدواج من شوهر من از بچه های خودشون بدتر باشه
انگار دشمن خونیم شدن
کاش پول نداشتیم اما آرامش داشتم من تو آرامش میتونستم ازدواج کنم نه اینکه هر لحظه فامیل هامون برام توطعه کنن که منو بدبخت کنن شب و روز فکر شون من باشم