من با یه آقایی چند ساله دوستیم سه سال تموم
همو دوس داریم من واقعا عاشقشم و اخلاقش عادت کردم دوس دارم همه چیش رو حرف زدنش راه رفتنش لباساش
اخلاقش هم خوبه مهربونه ولی مثل اوایل نیست ک همش بهم توجه کنه و پیام میدم جواب نمیده زنگ میزنه یه چند وقت بعدش ، چت دیگه نمیکنیم یه سالی میشه وقت نداریم فقط پیامک
تو پیامکاش ایموجی اینا نمیذاره قربونت برم نمیگه دیگه یا دورت بگردم اینا خوشگلم و ... نمیگه
ولی خب مهربون رو هست حواسش بهم هست و یه اسم گذاشته برام به اون صدام میکنه جای عشقم و اینا
باهاش حرف بزنی درد دل کنی گوش شنوایی
بگم مریضم مهمه براش ، جواب ندم نگران میشه
تابستون ایشون رف شهرشون حدود دو ماه نبود
یه پسر دیگ اومد تو زندگیم ولی خب من از اول بهش گفتم دوست معمولی و اینا ، و این رابطه ام رو گفتم تموم شده هست از همین عذاب وجدان دارم چون از دست عشقم ناراحت بودم و فک میکردم دوسم نداره و جای دیگه هست ولی اینجور نیست و نبوده
این پسر دومی مشکلات اخلاقی داشت بچه ننه بود و قهرو مثه پرنسس ها نمیشد باهاش حرف زد واقعا خیلی
ولی از اینک زود جواب میداد میگف فلان جام فلان کار میکنم الان شارژم انقدره میرم میام زود
تند تند میخواست بهم زنگ بزنه و میگفت دلش تنگ شده برام
و انگار جای اون توجه رو پر میکرد خوشم میومد اون دنبال ازدواج با منه حدس میزنم بخاطر اینکه فهمیده ما پولداریم چون حس خوبی بهش ندارم
الان من یک خیانت کارم ؟
ب نظرتون چیکار کنم
خواهرانه راهنمایی کنید باهام حرف بزنید من نیاز دارم یکی بیاد راهنماییم کنه