2777
2789
عنوان

بهش بگم یا نگم؟

| مشاهده متن کامل بحث + 671 بازدید | 39 پست

عزيزم من بجاي شما بودم بطور غير مستقيم ميگفتم كه هر حرفي رو جلوي خانواده شوهرش نزنه. مستقيم بگيد جنجال ميشه و نيت خيرخواهانه شما هم زير سوال ميره. اگر با پسرخالتون راحت هستيد، با ايشون حرف بزنيد و بگيد نبايد تحت تاثير مادر و خواهرش باشه و اصلا نبايد بهشون اجازه بده كه پشت سر همسرش بد بگن

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بگو؛ اینجوری بگو:

اول تا چند وقت بهش بفهمون هر چیزی رو برای هر کسی نگه با مثال با داستان با معرفی روشهای مختلف زندگی بعد کمکم شروع کن متوجه اش کن باشوهرش بحث نکنه تو زندگیش یاد بگیره یا سکوت و صبر کنه یا با رفتار و عمل خوب اثبات کنه به شوهرش که اون اشتباه میکنه مرحله سوم هم اگه باهوش باشه و اموزش پذیر دیگه خودش میفهمه به خانواده شوهر هر حرفی نزنه و تا میتونه ساکت باشه پیششون؛ اگرم متوجه نشد در اخرین مرحله هی با زبون بی زبونی و قصه و مثال بهش برسون که باهاشون خوب رفتارکن ولی بهشون اعتماد نکن و. . . . .ته حرفات هم بگو منظورم دخترخالم نیستا. فکر بد نکنیا کلی گفتم و بزن به شوخی


پس برو به عروسه بگو ببخشیدا دختر خاله ات خیلی بیشعوره


خودمم امشب چند بار به دخترخالم گفتم خیلی بیشعوری سر زندگی خودت میاد هرچی سر عروس بیاری. امیدوارم از نفهمیش باشه و نیت بد نداشته باشه واقعا.

بخدا داره گریم میگیره سر حرفی که دختر خالت درباره زنداداشش گفته.خیلی ناراحت شدم.خواهر شوهر و مادر شوهر منم خیلی منو اذیت کردند .الان باهاشون حرف میزنم ولی ته دلم ازشون یه جوارایی خوشم نمیاد دیگه.منم خیلی اون اوایل ساده و یه رنگ بودم ولی الان دیگه به شوهرمم حرفی نمیزنم با اینکه خیلی دوستش دارم .چون متاسفانه یه نفرتی از خواهر شوهرام و مادرشوهرم تو دلم هست که دیگه به شوهرمم نمیتونم اعتماد کنم با اینکه خیلی طرفمو گرفت و حمایتم کرد.اینارو گفتم که بدونی با وجود حمایت زیاد شوهرم من چقد داغون شدم دیگه وای به حال اون عروسه که شوهرشم بهش گیر میده


بخدا داره گریم میگیره سر حرفی که دختر خالت درباره زنداداشش گفته.خیلی ناراحت شدم.خواهر شوهر و مادر شو ...


عزیزدلم.. میدونم خیلی سخته. نمیخواستم ناراحت بشی.   به خدا منم الان دو ساله که اینا ازدواج کردن یکسره به خاله م میگم به خدا این ایرادایی که از این طفلک میگیرین ما خودمون صد برابر بدتریم تو رو خدا درکش کنین... امیدوارم زندگیشون خراب نشه و شوهرش زودتر عاقل بشه. این طفلک فقط از روی صمیمیت و سادگی اینقدر راحته باهاشون.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز