خاله م و دخترخاله م خیلی پشت سر عروسشون قضاوت میکنن. قصدشون بد نیستا. فقط خیلی بی فکر هستن نمیفهمن هر نظری رو نباید به پسرشون (شوهر عروسشون) در مورد عروس بگن. بعد پسرخاله م از همه جا بی خبر از دست خانومش عصبانی میشه. بالاخره نمیتونیم منکرِ این بشیم که حرف دیگران اگه مداوم باشه بالاخره رومون تأثیر میذاره دیگه. جفتشون سنشون کم هست. عروسه 21 سالشه پسره 25 سال.
من با عروسه خوبم. به نظرتون بهش بگم که هر چیزی رو جلوی خواهرشوهرش نگه ؟ دلم واقعا براش میسوزه به نظرم نصف مشاجره هایی که با شوهرش داره به خاطر خواهرشوهر و مادرشوهرشه ولی نمیفهمه که پشت سرش چطوری میگن. هرچی به دخترخاله م میگم زندگی اونو ول کن تو جای اون نیستی، میگه نه خب تو نگاه کن واقعا این کاراش ایراد داره. میگم اصلا ایراد هم داشته باشه به شوهرش مربوطه تو چه اصراری داری که داداشت بدونه زنش چنین ایرادی داره؟! اصلا نمیفهمه. نمیدونم نمیفهمه یا لج میکنه.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مستقیم نگو کلا یه چند وقت سر حرفو بکش وسط و مطرح کن که دعواربین زن و شوهرا خیلیش بخاطر حرف اطرافیانه گاهی مردا رو تحریک میکنن زن هم از همه جا بی خبره
بذار این حرفت تو ذهنش سوال ایجاد کنه وقتی هروقت میبینیش یا حرف میزنی بگی نظرش به حرفت جلب میشه تو حرفتم سوالی پرسید هی بگو منظورم شما نیس همینطوزی دارم میگم کلا این مساله مهمه اسم کسی را هم نیار
به نظر من نگو برات داستان میشه ولی اگه با پسرخاله ات راحتی با اون صحبت کن بگو اجازه نده کسی راجب زنت ...
باهاش راحتم خیلی. ولی دخترخالم یه کار بَدی کرده هفته ی پیش سر کل کل با عروسشون به داداشش گفته که شوهر فلانی (شوهر من) هم گفته خانومت خیلی عشوه میاد!!! دروغ گفته ها. خود دخترخاله م اعتراف کرده که دروغ گفته و خواسته عروسه رو اذیت کنه (چون پسرخالم خیلی غیرتیه). ولی پسرخالم به خون من تشنه ست. جرئت ندارم باهاش حرف بزنم هرچند کلی قسم خوردیم هم من هم شوهرم که اصلا چنین چیزی در مورد خانومش نه گفتیم نه فکرشو کردیم.