ناهار خونه یکی از اقوام شوهرم دعوت بودیم. یه سری اتفاقای به ظاهر کوچیک افتاد که واقعا روانمو بهم ریخت. اومدم اینجا تعریف کنم یکم سبک شم تا شب ک شوهرم اومد باهاش تسویه حساب کنم...
تو جمع کلا دو تا مرد بود شوهر من و یه نفر دیگه. رفتم میبینم شوهرم اون آقا رو ول کرده اومده نشسته بین عمه و زن عموش داره چرت و پرت میگه و میخندن!!!!
اوه اوه خب؟
خب
کلا دورهمی های ما از یه تعداد بالاتر مشکل ساز میشه یه ماجرا درست میکنن 😬😬
خب چیکارش داری ، چرا انقدر سخت میگیری ....دوست نداشته پیش اون اقا بشینه ، چراوقتی ازدواج میکنید فکر میکنید همه چی باید باب میل شما باشه؟؟؟؟؟
از اول تا آخر هرچی منتظر موندم این مرد یه تکونی به خودش بده پانشد ک نشد. چسبیده بود ب این دوتا زن. رفتم نشستم روبروش دیدم داره از زن عموش میپرسه، خط ریش چطوره؟؟ لیزر کردما، با توضیحات کااااامل که رفتیم اونجا دوتا اپراتور داشت یکیشون یه دختر جوون بود یکیشون یه زن چاق و سیاه از شانس اون اومد واسه من انجام داد!!!! داشتم می ترکیدم فقط پاشدم چپ چپ نگاش کردم و از پیششون رفتم!!
خب با زن غریبه که کرف نزده مامانش و زن عموش بودن
گذشت و دخترم سر سفره انداختن بیخودی لج کرد. یدفه هرکی از یه طرف یه چیزی میگفت
یکی میگفت ای بابا چیکارش داری بچه رو. درحالی که من حتی یک کلمه حرف نزدم با دخترم. بیخودی قشقرق بپا کرد و اینجور وقتا با بی توجهی ساکت میشه
یکی دیگه از اون طرف گفت الان میرم مامانتو میزنم عههههه مامان بددد چیکار دخترمون داری؟؟؟! احمقا
فقط گفتم بااین حرفا فقط بدترش میکنید ولش کنید خودش آروم میشه
خوندم ...شوهرت جوگیره ، تنها راهش اینه که حرص نخوری وتوخلوت بهش بگی دیوونه پشت سرت همه میگن خاله زنکه و همش پیش زنهاس ، یادبگیرتوضیحات جزئی ندی مثلا میای بقیه را بخندونی نمیدونی یهو غیرتی میشم چشمتو کور میکنم البته با خنده و طعنه بگو
...جدی میگم مردها اونقدری ارزش ندارن که بخاطرشون حرص بخوری
مگه غیراز این هست که تهش میگن بی سیاست و ساده و وراجه.....
ابرو شما که نمیره زایمان برای همه خانمهاس و ی فرایندطبیعیه ....همسرت خودشیرینه و این اخلاق از بچگی تو وجودشه و دست خودش نیست ...توچه حرص بخوری چه نخوری اوضاع همینه ...پس چه بهتر رحم ب جوونی و اعصابت کنی
