مادرشوهر منم هیچی دست خالی اومد اونم گذاشت عید شد اومد عید دیدنی با قیافه و خشم
چون خودشم داشت جهاز میخرید بنظرش تجملاتی و اضافی خریده بودم...
بعد ک نشست تا اخرش همش میگفت چرا مبلهاتون راحت نیست این چیه و...
ب فرشهامم گفت پرز داره چسبید بهم و...
حالا فرشهای من مارک گرونی هم بود