بچها من با یه پسری دوست بودم از فامیلامون و خانواده خوب با قصد جدی 
خونوادمم در جریانش بودن ولی سر یه مسئله ای از گذشتش بهم خورد احساس میکنم خیلی قراره اذیت بشم و برای هضم کردنش نیاز به چند سال دارم😞
از طرفیم مامانم میگه الان باید ب فکر زندگیت باشی چهار پنج سال دیگه ذوقی برات نمیمونه تو سی سالگی که کسی ازدواج نمیکنه 
ولی من حس میکنم چون با این بودم لیاقت زندگی با کسی دیگرو ندارم هم اینکه دوسش داشتم حس میکنم فراموش کردنش سخته و طول میکشه نمیخام کسی دیگه بیارم تو زندگیم تا اونو کاملا یادم نرفته
باهاش بودم ینی نه اونجوری  فقط در حد چند بار بیرون رفتن که خدا شاهده من به چشم این نگاش میکردم که قراره فردا شریک زندگیم بشه ولی خب نشد و عذاب وجدان دارم نمیدونم چرا از صبحه دارم گریه میکنم 
شاید چون برای خودم گذشته طرف مهم بود
یه حس بد و گنگی دارم نمیدونم چیکار کنم لطفا یکی کمکممم کنعهه