امشب رفتیم خونشون بعد مثلا مادرش میگه اونروز که با میلاد(شوهرم)رفته بودم دکتربعد شوهر من جا میخوره چون به من هیچی نگفته بوده که کجا بودم یا مثلا میخان دوربین برا خونشون بزارن شوهرمن قراره نصب کنه من خودم فهمیدمبعد شوهرم هیچی به رو نمیاره.مثلا مادرش میگه سیم ها رو از بالا رد کن چشم و ابرو بهش میاد که نگو یا حرف رو عوض میکنه بعد پشت سر بهشون میگه چیزی جلو من نگن.یا کارای دیگه که براشون انجام داده.بعد منم که بعدا به روش میارم یه حالت پرخاشگری میگیره که من جرات نکنم حرف بزنم.خیلی بدم اومده ازش که اینجوریه.مخصوصا که قشنگ امشب فهمیدم که یواشکی مادرش رو دعوا کرد که حواسش جمع کنه ولی به رو نیوردم رفتارش رو
من خودم از این معجزه دیدم
برای هر خواسته ای که دارید قرآن رو به فارسی در مدت ۱۵ روز طوری که گوشتون صدای شما رو بشنوه بخونید تا با صدای خودتون به انرژی های ایجاد و خلق خواستتون وصل بشین چون فهم معنای قرآن اعجاز داره و در طول این مدت روزانه ۲۰۰۰ ذکر الله غفور بگین که انرژی های منفی قبل از شما قطع بشه و خواسته هاتون متجلی بشه انشالله
یقین داشته باشید خداوند یاری رسان است
ببین چیکار کردی ک اینقدر مخفی کاری داره
چند وقته ازدواج کردین ؟ سنتی بودین؟
مثلاً خیلی بخاطر کاراش بهش گیر میدی یا اونجوری هستی حرفاش رو به کسی بگی؟
دقیقا مثل خودش باش ،حرفاو اسرارو کلاهیچیه خانوادتو نگو پیشش ،من خودم نمیگم به همسرم بعداً مثلا پیشش میگن من میگم وا دلیلی نداشت بدونی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
