تاحالا شده چندسال تو حسرت یکی باشی،بلاخره بهش برسی ولی بازم تو حسرتش بمونی؟؟خیلی دوسش دارم اونم همینطور ولی از سرکار میاد یا سرش تو گوشیه یا تی وی فقط میگ بیا بغلم.بعد همونجا خوابش میبره،اگ بيدارشم کنم بگم بریم تو اتاق عصبی میشه چون دیگ خوابش نمیگیره،منم رو زمین کمر درد میگیرم،معذرت میخوام واسه رابطه همش من باید پيش قدم شم.تازه اونم گاهی رومو زمین نمیندازه،اگ دلش بخواد رابطه برقرار میکنه،اگه نه که هیچی،منم ادمی ام ک رابطه نداشته باشم عصبی میشم،گاهی دو ماه فقط دوبار یا ۳بار رابطه داریم.شغلش خیلی خسته کننده اس و اکثر اوقات درگیری فکری داره،ولی بابا منم ادمم،تازه بعد ۶سال بهم رسیدیم هنو یسالم نشده ازدواج کردیم،میدونم با کسی نیس ک بگم خیانت میکنه یا سرش گرمه نه.همش گریه میکنم از لباس و آرایش و همه رو امتحان کردم،تازه گاهی از دستم عصبی میشه میگه فک میکنی زندگی فقط همیناس.خیلی حالم بده خیلی خیلی چیکار کنم؟برام دعا کنید
شاید کلا سيستم بدنش اینطوری؟ 6سال متوجه نشده بودید؟
عزیزم دقیقا منم حال تو را داشتم و الانم بعد سیزده سال با دوتا بچه همینه که همینه.... وهیچی عوض نشد
خیلی بده خیلی درکت میکنم شدیدددد
شوهر منم همینه، انقد خسته ی کار میشه
من شرایطم برعکسه خسته شدم از بس نخواستم و تن به رابطه با شوهرم دادم چون اگه اینکارو نکنم عصبی میشه منم فکر می کنم شوهرم فقط زندگی رو تو رابطه می بینه
چقدر بده که هرکسی از چیزی که داره ناراضیه 😔
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
