اره شوهرم
من ساکت میوموندم اون فحش میداد
من صبوری میکردم عربده میکشید
من جلو خودمو میگرفتم وسیله میشکست
من هی سعی میکردم اروم باشم سیلی میزد یا گلومو فشار میداد
🙂و من
دیوونه میشدم کنترلمو از دست میدادم فحش و داد و مشت و .. اون مثل موش ی گوشه کز میکرد مظلوم وایمیساد
تا منو هاااار نمیکرد خفه نمیشد ک
طلاق گرفتم اخیش