بعد اون ماجرا ک تو تاپیک قبل گفتم سالگردمون بود
اومد دنبالم شب.
اول رفتم داخل ماشین دیدم چیزی تو ماشین نیس گفتم خب لابد چون شهریور خیلی خرج داشتیم تصمیم گرفته فقط پیش هم باشیم اشکال نداره(خنگم)
تمام مدت که کنارم نشسته بود حس میکردم دیگه مثل قبل نمیخام
بعد بهم گفت بریم کجا بنظرت گفتم نمیدونم اگه میخای بریم پارک
گفت نه کافه یا رستوران ؟
گفتم نمیدونم
..