چی بگم بهش وقتی به خودش بیشتر از من ظلم شده ؟
از بچگی زیر دست زن بابا بزرگ شده
تا تونسته اذیتش میکرده
یعنی آدم وقتی چیزایی میشنوه باورش نمیشه یه انسان بتونه آنقدر بد ذات باشه
یه بچه که مادری نداره رو انقد آدم اذیت میکنه ؟؟؟
فقط همسرم از زن اول پدرشوهرم
تقریبا شش ساله بوده که زن دوم رو گرفته
اونم تو سه سال سه تا بچه پشت سرهم آورده
انقد فاصله شون کم که دوتا از دختراش تو یک کلاس باهم درس خواندن
بعد دوسه سال دوباره دوتا پشت سر هم میاره
تو سرمای زمستون همسرم رو به کار میگرفته
تا میخواسته مشق بنویسه کارای خونه رو بهش داده
بچه داری
خرید بیرون و.......
از سیزده سالگی فرستادش سر کار
از یه جایی دیگه همسرم شبانه درسش ادامه داده
همش کار کرده و حقوق داده بهشون
خلاصه این آزارو اذیت ها ادامه داشته تا زمانی که ما ازدواج کردیم
وای نگم که چه ها کشیدیم
اصلا نفهمیدیم تازه عروس دامادی یعنی چی؟؟؟
هررررر رووووز یک دعوای جدید
هرررر رووووز یک عذاب تازه
چند سال گذشته
اما نمیرم فیلم و عکس های عروسی رو نگاه کنم
تپش قلب میگیرم با مرور خاطرات
همون اول ازدواج هم به همسرم گفت تو عضو این خانواده نیستی
زنت هم نیست
.
به بچه هام هم ظلم میکنه
همسرم همش کوتاه میومد میگفت به خاطر پدرم
اما کم کم متوجه شد همین پدر هم یک ظالم و با اینکه میدونه ما چقدر بی تقصیر هستیم
اما برا خوشایند زنش و دختراش فقط و فقط از بدی ما پیش دیگران میگه
.
خییییلی آدمهای عجیبی هستن
خیلی راحت قسم دروغ میخورن
خیلی راحت آبروی دیگران رو میبرن
نقل مجلسشون مسخره کردن دیگران
اما تو مردم طوری رفتار میکنن انگار بهتر از خودشون نیست