عزیزان دلم یه خاطره خوب این سفر
تلاشی بود که برای عمره دوم انجام دادم
در ساعتهای پایانی سفر ، قرار بود ماه عوض بشه ولی مدیر و روحانی کاروان از روزها قبل مقاومت عجیبی داشتند که منو منصرف کنند
و بیشتر هم به خاطر پیش بینی ازدحام جمعیت در شب آخر که شب جمعه هم بود و هم اینکه بعید میدونستن ماه عوض بشه و بیشتر از همه اینکه مبادا من جا بمونم
و خدا هم از قلب من آگاه که چقدر دوست داشتم این کار انجام بشه
آخه نیت کرده بودم اگر این توفیق بهم داده بشه ، به نیابت از امام حسن عسکری علیه السلام ، همسر بزرگوارشان نرجس خاتون و گل سر سبد عالم امام زمان مون باشه
تا اینکه خدا دوباره و دوباره و دوباره
منو تا ابد الدهر شرمنده خودش کرد
و شب قبل آخر در ختم قرآن ، آیات زیر
رو بهم هدیه کرد و باعث شد ، روحانی و مدیر کاروان در مقابل این آیات الهی سکوت کنند و بعد از تبریک و آرزوی قبولی ، بگن هر طور صلاحه همون کار رو انجام بدین
و منم با قلبی پر از عشق و دلی مملو از شکر پروردگار ، عمره دوم رو با نیت عاشقانه م انجام دادم
و چه لذت و آرامشی داشت پایان اون همه زیبایی...