2777
2789
عنوان

دعوا سر گوشی بردن به دستشویی

| مشاهده متن کامل بحث + 867 بازدید | 44 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وایی منممیشینم ب همه چی فکر میکنم🤣🤣🤣

حتی موقعی که مهمان تو خونه هست ؟

اخه بابای خودشم بود 

بیچاره میخواست بخوابه قبلش میخواست بره دسشویی ده دقیقه ای هم منتظر شد دید خبری نیست

نه صداشو زیاد میکنه پست میبینه تو اینستا منم گفتم وقتی مهمون داریم حداقل این کارو نکن میگه هر چقدم ب ...

پست ببینه بینش که میتونه پیام بازی کنه یا اون بالا پیام میاد ریپلای کنه ،خیلی عجیبه کارش سادگی زنای ایرانی توام اینکارو کن ببین واکنشش چیه ،با هرکس عین خودش هیچی نگو چند بار اینکارو کن اگه عصبانی شد بدون خبریه اگه نه که هیچی 

وایی منممیشینم ب همه چی فکر میکنم🤣🤣🤣

من اگه گوشی نبرم زود میام بیرون حوصلم سر می‌ره بخاطر همین شکمم کار نمیکنه   بعد خونه مامانم هممون دسشوییامون طولانی شوهرم میگه واسه شما باید نفری یه دسشویی اختصاصی گذاشت   

فقط 13 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

من هر چقدم بخواد بمونه ناراحت نمیشم بمونه به من ربطی نداره فقط جلو مهمون ادم خجالت میکشه 

بار اولشم نیست مهمون ک میاد دو ساعت میره میمونه 

من ک خانوادم شهر دیگن همیشه خانواده هودشم هستن من خجالت میکشم جلو اونا

چرا با گوشی رفته آخه 🤦🏼‍♀️مگه دسشویی جای گوشی بازی کردنه

    خدا قشنگ میچینه؛❤️🌱                                          ”در کنار ساحل قدم می‌زدم و می‌خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم، نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است.با خودم فکر کردم در زندگی چند بار چیزهای بی‌ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم، دیدم که چقدر بیهوده بوده است!ولی آیا اگر به سمت آن شی بی‌ارزش نمی‌رفتم، واقعاً می‌فهمیدم که بی‌ارزش است یا سال‌ها حسرت آن را میخوردم! جواب کامنت های منفی رو نمیدم 🦋🌱

حتی موقعی که مهمان تو خونه هست ؟اخه بابای خودشم بود بیچاره میخواست بخوابه قبلش میخواست بره دسشویی ده ...

😐موقعه مهمونی خودمونی اقوام خیلی نزدیک ( مادری پدری خواهری )بله میبرم ولی در بزنن طلب کار نمیشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز