امروز صبح با دوستم قرار داشتم چون هوا گرم بود رفتم تو پاساژ بعد پاساژ خیلی خلوت بود بیشتر مغازه ها بسته بودن چند دیقه ای تو پاساژ پرسه میزدم دوستم دیر کرد آخرش از یه لباسی تو ویترین خوشم اومد رفتم تو ، فروشندش مرد بود من قبلن هم میرفتم تو این مغازه همیشه فروشنده هاش زن بودن سریع نگاه کردم اومدم بیرون حالا میگم نکنه مغازه دارای دیگ فک کنن من با این یارو قرار داشتم فکرش برای خودمم مسخرس ولی ما خانواده با آبرویی هستیم یدفه ای استرس گرفتم