امشب برق رفت من تحمل تاریکی را ندارم دخترم هم باشگاه داشت پسرم هم با دوستاش رفت خوشگذرانی خدایا تا کی باید تحمل بیارم منم علاف رفتم تو خیابون تا برق بیاد خسته ام دیگه گاهی اوقات کم میارم خودت به من قدرت بده تا تو زندگیم قوی باشم
اونقدر به همسرم وابسته بودم که الان تو تک تک لحظات نبودش را احساس میکنم