من مجردم و دانشجوم توی تهران دانشگاه خوبی میخونم .از طرفی هم تخصص خودمو دارم و کار میکنم و پدرم فوت شده همیشه دستم توی جیب خودم بوده . حدودا سه سالی هست ی نفر تو زندگیمه همه جوره پول جمع کردیم برا شروع زندگیمون وضع مالی خوبی داره و خیلی با شعور و شخصیت و خانواده خوبی داره . زندگیم خوب بود هم به دانشگاهم میرسیدم هم پول در میوردم از کارم . خیلی وارد جزئیات نمیشم . اما بعد دبیرستان زندگیم خیلی رو جدیدی داره تجربه جدیدی دارم و بهترین تفریحات و لباس و طلا رو برا خودم خریدم سعی کردمم کنارش به مادرم کمک کنم و کسایی که توی تهران کنارشون کار کردم یا توی دانشگاه واقعا احترام میزارن بهم بخاطر اینکه سن کم کلی تونستم روی پای خودم بمونم
همیشه این که کجاها میرم و چ کلاسایی سعی میکردم اصلا به کسی نگم و همینجوری پیشرفت کنم هیچ فعالیتی توی اینستا نمیزاشتم ولی فامیل و خانوادم رشد شخصیتم رو میدیدن . ی خواهر دارم از بچکی که تازه پدرم از دست داده بودم خیلی کتکم میزد . خیلی عقده ای بود فقط ازش فاصله گرفتم هر چند خیلی خیلی تا وقتی که ازدواج کرد منو اذیت کرد دقیقا سال اخر دبیرستانم ازدواج کرد . منم ی نفس راحت کشیدم و به زندگیم رسیدم