باورتون نمیشه اینقدر از خودم بدم میاد که همش دارم فکر میکنم چیکار کنم که اون آدم معصوم قبلی بشم.. من آدم قدیمیای نیستم اما افکارم در رابطه با زندگی خودم هنوز قدیمیه. خط قرمز و چارچوبایی دارم که نباید ازشون گذر میکردم.. یه پسر مجازی اومد و گند زد به سوابق پاک و زندگی قشنگم
راستش دیگه نمیتونم با این پسر ادامه بدم چون زیر دستش میمیرم. با فاصله هزار کیلومتری باعث شده کلی وزن کم کنم، هرروز گریه کنم و منزویِ منزوی شم
خیلی تحقیرم میکرد و حس ناکافی بودن بهم میداد
نزدیکم شه که منو رسما میکشه.. چندبار تهدید کرده بود که ازدواج کنیم کتکت میزنم. از کات کردنم پشیمون نیستم از خیلیییی نزدیک شدنم به این آدم پشیمونم و همسر آیندم.. از خودم بدم میاد و به تمام آدمایی که عین من از این اشتباها نکردن حسودیم میشه. از خانوادم خجالت میکشم.. ولی من فکر میکردم اولین مرد زندگیم، آخرین مرده:)