امسال دیگه سال آخرمه
از هم اتاقیام متنفرم، به معنای واقعی کلمه ازشون کینه و نفرت دارم. اونا مال همون شهرن، اسم شهرشو نمیارم ولی مردمش به خشک و عبوس بودن معروفن
منم از اول غریب بودم و از راه دور، تو همه این سالها به صورت زیرپوستی و جوری که نشه مستقیم چیزی گفت بهم حس اینو دادن که جزیی از جمع نیستم و باهم صمیمیترن.
بعد تو ظاهر باهم خوبیما ولی این رفتارا زیرپوستی بوده
یه نمونهش اینکه مثلا بارها و بارها گفتن بیا از ما عکس بگیر و یه کلمه نخواستن خودمم باشم، تو این جور شرایطی باید چیکار میکردم آخه؟
اگه تایم کلاس من یجوری بود که نمیشد برم بیرون خودشون باهم میرفتن ولی اگه یکی از خودشون نمیتوانست بیاد میگفتن نه فلانی گناه داره!
به نظرتون چیکار کنم واقعا، با تمام وجود دلم میخواد برم اما میترسم برم یه جا بدتر باشه