2777
2789
عنوان

موش تپلی از روم راه میرفت

161 بازدید | 23 پست

هیکل تپلشو هرشب میندازه روی پتوم من دوسه بار حس کردم یه چیز از روم پام رد شد بعد دیدم صدای باز کردن بسته بيسکوئيت داره میاد اول جدی نگرفتم بعد دیدم واقعا داره باز میکنه بخوره براش تله گذاشتیم با بيسکوئيت پفک ولی نمی‌افته همش میاد خوراکی هارو میخوره میره

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ایییییییییییییییییییییییییییییییییی

من کنکوری سال ۱۴۰۵ رشتم تجربیه و امیدم فقط به اینکه سال پزشکی یا دندون بیارم ایشالله همتون هر مشکلی دارین و خواسته برآورده و حل بشه دعا کنین به رشته مورد علاقم برسم‌من تو جوونی پیر شدم به اندازه مامانم درد کشیدم از اون بیشتر سرمو شدم با قدرت ادامه بدم بخونم همه میگن نمیشه نمیتونی اما میشه میشه میشه میشه دعام‌کنین لایک‌کردین صلوات میفرستم براتون ❤️❤️❤️

وای خدا حالم بهم خورد موشای کثافت ب خونه منم حمله کردن اعصابم ب حدی داغونه که انگیزه زندگی ندارم دیگع

اینایی که توی بحث کم میارید میاید سراغ تاپیکام محض اطلاع از شما احمق ترو خر ترو بیشعور تر وجود نداره میدونید؟؟ جواب منطقی نداره میاد سراغ تاپیکام بعد میگه تو بهت خیانت شده اسکل مطمن باش توی تاپیکای خودتم ی چیزای هست که بیام با خاک یکسانت کنم، این جنگ تفتیش تاپیکو تو شروع می‌کنی اما پایانش دست منه😎

باهاش مذاکره کن که خوراکی ها رو تنهایی نخوره

بآور کن جوری قایم کرده بودم هیچکس نمیتونست پیدا دیدم این رفته سراغش شکمو عنتر حالا میخوره کوفت بخوره از روم رد میشه دیوز

اخیی چه بامزه نکشینشااا

دستای کوشولوش🥲من همستر داشتم ولی موش یجوریه،همسرم بیسکوئیت می‌گرفت تو دستاش بصورت گرد میخوردش😂

جنگل رو به فنا بود ولی درختها هنوز به تبر رای میدادند چون تبر درختان را قانع کرده بود که او هم یکی از انهاست زیرا دسته او هم از چوب بود..

موش اتاق من نصف شب ساعت 2_3 میمومد بیخ گوشم ، پایین درو که چوبی بود می کَند.قشنگ یه صدای تق تق راه میفتاد تو اتاق.😂 هر چه قدرم فراریش می دادم دوباره میومد.آخرش یه شب نخوابیدم انتقام گرفتم ازش.😜 همه ی سوراخ ها رو به روش بستم.اون قدر دووندمش که آخر پنجره رو باز کردم شیرجه زد بیرون.تا چند روز هم برنگشت.🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792