2777
2789
عنوان

بالاخره بعد ده سال سریال شهرزاد دیدم

| مشاهده متن کامل بحث + 7698 بازدید | 73 پست
شما اینجوری فکر میکنی اما من فکر میکنم خودشم گیر کرده بود اوایل که از فرهاد جدا شد فصل اول شد زن قبا ...

ب قول دوستمون خاکستری بود نقشش فکر میکنم.شاید یکبار دیگ برم ببینم بهتر بفهمم شخصیتشو.ولی ی جاهایی نمیفهمیدمش.ی بار قوی بود و عاقل ی بار احساس می‌کردم بدجنسی میکنه ی بار بی عقلی میکرد و خودخواه.نمیدونم شاید تو اون شرایط و اون دوران بهترین کارو میکرده

خدایا ینی یه خونه روی این کره خاکی سهم من نیست؟😭
ب قول دوستمون خاکستری بود نقشش فکر میکنم.شاید یکبار دیگ برم ببینم بهتر بفهمم شخصیتشو.ولی ی جاهایی نم ...

ببین کل وجود آدما همینه کل وجود ما آدما حس های زود گذر هستن که دائم جاشون باهم عوض میشع مثلا ی جا بود تو روی پدرش وایستاد پدرش سکته کرد عذاب وجدان گرفت عذر خواهی کرد 

ولی بنظرم فداکاریش برای فرهاد خیلی زیاد بود و این فیلم شخصیت سفید نداشت بنظرم و همین جذابش کرده بود هرکس ب وقتش فقط فکر خودش بود این ب واقعیت نزدیک تر بود 

قباد بخاطر شهرزاد چ جنایت ها نکرد 

پدرای شهرزاد و فرهاد بخاطر بزرگ آقا آدم میکشن 

فرهاد فقط خود خواه بود فکر آرمان‌هاش

شهرزاد هم گیر مطلق بود ی دقیقه مهربون و فداکار ی دقیقه قوی و خود خواه 

امضامو دیدی ی صلوات بفرست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ببین کل وجود آدما همینه کل وجود ما آدما حس های زود گذر هستن که دائم جاشون باهم عوض میشع مثلا ی جا بو ...

اره درست میگید ولی ی جوری احساس میکنم نویسنده و کارگردان میخواستن بفهمونن بهمون که شهرزاد خوبه مطلقه بخاطر همین آدم از بعضی کاراش شوک میشد شاید من همچین برداشتی کردم.

خدایا ینی یه خونه روی این کره خاکی سهم من نیست؟😭
شهرزاد تا حدی کرم داشت هم قبادو داشته باشه هم فرهادوفصل اول با شیرینم خیلی بدجنس بود بعد جلوی قباد و ...

اره مخصوصا اونجا که سریع بچش رو از بغل شیرین گرفت من خیلی دلم سوخت برای شیرین یا بچه رو نمی‌داد بغلش کلا جنسش خراب بود حتی اون موقع هم ک شیرین زد تو گوشش حق با شیرین بود چون شهرزاد و خواهرش بهش می‌خندیدن بعدم که اومد تو با فباد همش نگاه عاشقانه رد و بدل میکردن و ناز میکرد شیرین هم میدید . شیرین واقعا عاشق قباد بود ولی بلد نبود چجوری رفتار کنه طفلک نازا هم که بود در کل حق داشت و بدجنسی هاش طبیعی بود من تو عالم واقعیت کسایی رو دیدم که مثل شهرزاد با میل خود زن اوله زن دوم گرفتن و خیلی کارای بدتر از شیرین سر طرف آوردن 

اره درست میگید ولی ی جوری احساس میکنم نویسنده و کارگردان میخواستن بفهمونن بهمون که شهرزاد خوبه مطلقه ...

نه اتفاقا فرق این سریال با سریالای دیگه این بود که میخواست نشون بده که خوب مطلق یا بد مطلق وجود نداره مثلا آدمای منطقی و خوب مثل شهرزاد هم میتونن اشتباه کنن یا یه جاهایی اونام بد میشن شهرزادهم با توجه به شرایطش حق داشت اونجوری رفتار کنه چون یه جاهایی احساس خطر میکرد و درسته به خواست خودش وارد اون زندگی نشده بود ولی دیگه مجبور بود زندگی کنه و قبولش کنه و آرامش خودش اولویت بود  

اره مخصوصا اونجا که سریع بچش رو از بغل شیرین گرفت من خیلی دلم سوخت برای شیرین یا بچه رو نمی‌داد بغلش ...

شهرزاد یه مادر بود حق داشت نگران بچش باشه چون شیرین نیتش خوب نبود قبلا هم میخواست بچه ش رو بکشه چطور میگی شیرین حق داشت حسودی تا این حد شیرین فقت حسود نبود بد ذات بود لوس بود بددهن بود بعد انتظار داشتی شهرزاد دوسش داشته باشه از روز اول با وجود اینکه میدونست با خواست باباش شهرزاد زن قباد شده ولی همش شهرزادو تحقیر میکرد بهش طعنه میزد بازم شهرزاد تحمل کرد از اون طرفم قباد خودش به شهرزاد میگفت که شیرین رو نمیخواد و دوست داره ازش جدا شه و شهرزاد یه راه نجاتی واسه قباد بود چون قباد قبل شهرزادم خوشبخت نبود از قسمت اول با دعوای شیرین و قباد فیلم شروع میشه

شهرزاد یه مادر بود حق داشت نگران بچش باشه چون شیرین نیتش خوب نبود قبلا هم میخواست بچه ش رو بکشه چطور ...

اون تحت تاثیر اکرم بود ولی بعدش بچه رو دوست داشت 

ضمنا حسادت های شیرین با توجه به زن اول بودن و نازا بودنش و اینکه شوهرش هم دوسش نداشت  ولی خودش قباد رو دوست داشت خیلی طبیعی بود  فکر نکنم شما اگه جای شیرین بودی انقد مثل الان منطقی حرف میزدی تمام کارهای شیرین هم اکثرا تحت تاثیر اکرم بود خودش قلبا بد ذات نبود و اگه یه مادر درست و دلسوز داشت کمکش میکرد رفتارهاش اینجوری نباشه شیرین هیچ دلسوزی نذاشت خیلی تنها بود لوس بودنش هم بخاطر رفتار بزرگ آقا بود اما شهرزاد مرکز توجه همه بود و هم محبت شوهر داشت هم مادر هم خواهر داشت هم دوست و رفیق اما شیرین بیچاره تنها بود و یه افعی بدخواه هم مثل اکرم هی حساسیتش زو بیشتر تحریک میکرد . ضمنا شهرزاد هم انقد که میگی پاک و مبرا نبود قباد اون همه عاشقش بود اما اون هنوز تو فکر فرهاد رو. و یادگاری هاشو نگه داشته بود و از خبر ازدواج فرهاد کلی حالش بد شد یعنی هم خر رو میخواست هم خرما توقع داشت فرهاد منتظر اون بمونه چون به سیمین میگفت به هیچ کس تکیه نکن وقتی خبر زن گرفتن فرهاد رو شنید با اینکه اون همه قباد عاشقش یود دیگه ببین جای شیرین بود چکار میکرد 


شهرزاد یه مادر بود حق داشت نگران بچش باشه چون شیرین نیتش خوب نبود قبلا هم میخواست بچه ش رو بکشه چطور ...

شما همین الان بر فرض مثال  هم اگه شوهرت با خواست بابات بره برای شوهرت زن بگیره فکر نکن دیگه بعدش هیچ حسادتی به اون زن نمیکنی چون به هر حال زنی . زن این چیزا سرش نمیشه 

از اول خود شیرین مخالف بود و  پارچه سیاه انداخته بود سزش گریه میکرد من نمیگم شهرزاد باید شیرین رو دوست می‌داشت فقط میگم اون حد حسادت اونم عادی بود و در کل هم بد ذات نبود چون آخرش خوب شد اما اکرم تا آخر ذاتش همون بود 

شهرزاد یه مادر بود حق داشت نگران بچش باشه چون شیرین نیتش خوب نبود قبلا هم میخواست بچه ش رو بکشه چطور ...

در کل همه چی. به نفع شهرزاد بود ولی بازم مار موذ بازی های 

خودشو داشت باید میدیدیم اگه خودش جای شیرین بود چه رفتاری میکرد کل حرف من اینه 

شما همین الان بر فرض مثال هم اگه شوهرت با خواست بابات بره برای شوهرت زن بگیره فکر نکن دیگه بعدش هیچ ...

اتفاقا همه بلاها سر شهرزاد بیچاره میومد و از همه بیگناه تر بود و قربانی اصلی داستان بود چون واسه نجات جون تنها عشقش فرهاد مجبور شد از آرزوها و زندگی خودش بگذره و خواسته بیجای بزرگ اقا رو قبول کنه و با وجود ایکنه هیچوقت فکرشم نمیکرد زن دوم کسی بشه اونم کسی که حتی ندیده بودش با قباد ازدواج کنه  به خاطر بچه دار شدن همه اینا واسه شهرزاد یه کابوس بود.. و وقتی دید قبادم مثل خودش تو قفسه و قربانی این ماجراست و گناهی نداره یکم دلش نرم شد .. تازه اونم فقت حق داشت هفته ای یه بار شوهرش رو ببینه شهرزاد خیلی تنها بود حتی وقتی حامله هم بود تک و تنها بود قباد اجازه نداشت پیشش باشه ..بعد چطو ر ناراحت نشه وقتی بخاطر فرهاد از زندگی خودش گذشت ولی فرهاد عاشق یکی دیگه میشه بی خبر از همه چی خوب هرکی جای شهرزاد باشه بغض میکنه چون اونا عشقشون دو طرفه بود ولی قباد قبل شهرزادم هیچ عشقی به شیرین نداشته.خوب شهرزادم آدمه دیگه فرهادیم در کار نبود و تنها همدمش قباد بود قبادم پدر بچش بود بالاخره هرکی باشه وابستگی پیدا میکنه  و دوست داره شوهرش تو این موقعیت کنارش باشه ..و تازه وقتی هم داشته سرنوشتش عادت میکرده از قباد و بچش جداش کردن و وقتی هم به فرهاد برگشت با اونم خوشبخت نشد از یه طرف کارای فرهاد از یه طرف دوری از بچش و قبادم همش عزیت میکرد بیشتر بلاها سر شهرزاد اومد و اخرشم تنها موند.. در واقع گناه کار اصلی داستان بزرگ اقا بود همه یه جوری قربانی اون شدن 

اتفاقا همه بلاها سر شهرزاد بیچاره میومد و از همه بیگناه تر بود و قربانی اصلی داستان بود چون واسه نجا ...

اینا که میگی دیگه کوتاهی پدرش و خودخواهی بزرگ آقا و اینا بوده و کوتاهی فرهاد  

 بزرگ آقا حتی با خودخواهی ازه احساسات دخترش هم خبر نداشت و دم گوشش اکرم شیرین رو به اعتیاد و جنون کشوند در کل به نظر من از همه تنهانر شیرین بود. . از هر لحاظ و فیلم هم خودش نشون داد که شیرین ذاتا انقد بد ذات نبود چون آخرش هم تاوان بدی داد و رفت تو تیمارستان و اون همه عذاب کشیپد و به کاراش پی برد و با شهرزاد خوب شد  هر نادونی هم میکرد به خاطر نداشتن مادر دلسوز کنارش بود و مشاورش شده بود اکرم  بدخواه حالا لااقل شهرزاد خودش عقل داشت امروزی بود  و میتونست گلیمش رو از آب بکشه بیرون ولی شیرین واقعا بر خلاف ظاهرش یه زن ساده عوام و شکننده  بود که  آرزوی حاملگی  و یه زندگی عاشقانه رو داشت و هیچ کدوم براش محیا نبود خب معلومه که  تو اون شرایط شوهرش بره زنم بگیره و عاشق اون بشه خیلی عذاب می‌کشه  و چون از نظر محبوبیت و درس و اینا به شهرزاد نمی‌رسید سعی میکرد با اون حرفها و اینا خودش رو خالی کنه قباد هم اگه شش شب پیشش بود ژوری نبود . من که نگفتم شهرزاد باعث شده قباد شیرین رو دوست نداشته باشه من میگم عشق فباد رو نداشت و همین خیلی عذابش میداد و رفتار درست هم بلد نبود  

اتفاقا همه بلاها سر شهرزاد بیچاره میومد و از همه بیگناه تر بود و قربانی اصلی داستان بود چون واسه نجا ...

بله بزرگ آقا زندگی خیلی ها رو به تباهی کشوند  و شیرین هم با نادونی و مشاور غلط باعث طلاق قبادو شهرزاد شد اما با اینکار هم پدرش زو از دست داد هم خودش  رفت تیمارستان و کلا تا اواخر فصل سه شیرین تو عذاب بود هر دوتا زن خیلی  سختی کشیدن به نظرم 

اتفاقا همه بلاها سر شهرزاد بیچاره میومد و از همه بیگناه تر بود و قربانی اصلی داستان بود چون واسه نجا ...

به نظر من فرهاد آنقدرها عاشق نبود اصلا چون اون موقع هم که از زندان اومده بود اصلا یا شهرزاد حرف نمیزد و حوصلش رو نداشت بعدم سریع رفت دنبال آذر بعدم که تو زندگی همش دنبال سیاست یود اما قباد واقعا عاشق شهرزاد بود  ولی شهرزاد نمی‌خواست فراموشش کنه در کل که نگاه کنی همه شون اشتباهات خودشون رو داشتن حتی فرهاد که مثلا بچه مثبت فیلم بود 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز