من چند ساله اینجا از زندگیم نوشتم
به نظر خودم که ارزشش رو داشت، اسمش هر چیزی که می خواد باشه، آرامشم، امنیت روانم، دیدگاهم به خودم، عزت نفسم، این قضاوتی که اینجا شدم و صد برابرش رو توی دنیای واقعی ارزش داشت
همسر سابقم مرد خیلی خوبی بود ولی من عشقی احساس نمی کردم، بارها بهش گفتم که تو عاشق من نیستی و من می ترسم و نگرانم که یه روزی عشق رو تجربه کنی و متوجه بشی چی هست، عاشق جنگنده است ، حلضر نیست لحظه ای ناراحتی معشوقش رو ببینه
درسته بعد از یکسال منو خیلی بیشتر یاد گرفت ولی یاد گرفتن با ببد بودن فرق می کرد برای من، من غلط های این رابطه رو دیده بودم و یادم می افتاد و روی قلبم سنگینی می کرد
من سودای عشق رو چشیده بودم، معشوقه بودن رو می دونستم چجوریه، می دیدم هلاک کسی بودن چجوریه و می دیذم خیلی دوسم داره ولی عاشق من نیست، دوست داشتم معشوقه باشم نه عاشق، مراقبم باشه
خیلی طولانیه داستان ما، توی تاپیک هام هست، با هم بودیم من همه چیزو بهم زدم به خاطر تفاوت سطح مالیمون، ازدواج کردم ۵،۶سال متاهل بودم و اکسم هم شریک همسر سابقم شد و مدام جلو چشمم بود، ازدواج نکرد ، منم جدا شدم سر یه جریان دیگه ، بعدم باهاش ازدواج کردم
من ۳۰ سالمه، همسر سابقم ۳۸ ، نامزدم ۳۶ سالشه
سلام مونا جان. من یک سالی میشه که می‌شناسمت. کسی جای شما نیست که بخواد قضاوت کنه و در موردتون نظر بده. شما هم دنبال نظر کسی نباشید. نظر خیلیا ممکنه برای لحظاتی حالتون و بد کنه.
به هر حال اتفاقیه که افتاده. خودتو اذیت نکن و از زندگیت لذت ببر.
خوشحال میشم از احوالات این روزات و زندگی جدیدت بگی.
خیانت نکردی ،، اگه اینجور باشه ،،، ولی نمی‌دونم چرا حس میکنم ، هنوز اینکارو نکردی و به دنبال خیال پردازی هستی تا ببینی آیا اینکارت درسته یا نه ،،، یعنی تو ذهنت دوست داری اینکار را انجام بدی ولی فعلا تو مرحله مکث هستی !
مونا جان عقد کردی با امیر؟
یه کم از حال این روزها بگو و روابط ت با امیر
از نوشته هات معلومه حال دلت خوبه و آرامش داری، کاش بهم منم از زندگی عشق باشه نه اجبار به زندگی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
