من بچه م انقدررررر وابسته بود به شیر ک تا صبح ده بار میخورد تو روزم زیاد تازه شیشه ایم نبود
ک با شیشه اروم شه
ولی راحت گرفتمش خداروشکر
خونه مادرم با بچه ها بازی میکرد گفتم سرش گرمه شیر ندم بهش اون روز و سرش گرم بود خیلی پیله نبود چون عاشق بازی با بچه هاس
شب اول سخت بود نمیخوابید بردمش تو ماشین اخرشب دورش دادیم تا خوابید
نصف شبم ک پاشد بغلش کردم شعر خوندم دستشو ب موهام گرفت خوابید(کارایی ک دوس داشت و انجام دادم)
روز بعدم بردمش بیرون سرش گرم شه دیگه تمااام
بعد اون باز شیشه گرفت هرروز شیر گاو میدم بهش