پسری ک یکی از دوس دختراش اون دوس دخترشو فهمیده و الان نمیخاد بقیه دوس دختراش هم این دو تا دوس دخترشو بفهمن
{بی منت میگفت دوست دارم،بی منت برام قصه تعریف میکرد،بی منت زندگیشو ب پام گذاشت ،بی منت خودشو فدام کرد ،بی منت نخورد که من بیشتر بخورم ،بی من نپوشید ک من شیک تر باشم ،بی منت شب تا صبح بالا سرم بیدار بود که خوب شم ،بی منت گریه کرد ک من بخندم ،بی منت پیر شد ک جوانی کنم ،بی منت رنج کشید ک شاد باشم }((هم مادر بود هم پدر ،یه دختر بچه بودم ک پدرش فوت کرده مثل خیلیا میتونس بیخیال من شه بره ازدواج کنه و بهترین زندگی رو بسازه ،ولی ن موند ،موند و منو بزرگ کرد ،تا ب اینجا رسوند همیشه بهترین لباسا ،بهترین غذاها،بهترین کادوها ،هر چی خواستم به لحظه نکشیده به دستم رسوند ،)) مادر نبود ،فرشته بود💗 به دو دلیل میخام وکیل شم:1مادرم با غرور بگه دختر من وکیله🫶دخترم با افتخار بگه مامان من یه وکیله🥲
من کنکوری سال ۱۴۰۵ رشتم تجربیه و امیدم فقط به اینکه سال پزشکی یا دندون بیارم ایشالله همتون هر مشکلی دارین و خواسته برآورده و حل بشه دعا کنین به رشته مورد علاقم برسممن تو جوونی پیر شدم به اندازه مامانم درد کشیدم از اون بیشتر سرمو شدم با قدرت ادامه بدم بخونم همه میگن نمیشه نمیتونی اما میشه میشه میشه میشه دعامکنین لایککردین صلوات میفرستم براتون ❤️❤️❤️