من خودم لیسانس دارم همسرم جراحه
مامانم رو عمل کرد دیگه از همون موقع من رو که دید بیخیال نشد
من هم اصلا تو فاز ازدواج و اینا نبودم خیلی طول کشید تا باهاش وارد رابطه بشم پدرم هم طول کشید تا به ازدواجمون رضایت بده
چون می گفت تو نمیتونی بری تو خونه شصت هفتاد متری چند سال زندگی کنی تا شوهرت بتونه خودش رو جمع و جور کنه
ولی خداروشکر الان وضعیتمون خوبه پدرم هم راضیه
البته ازدواج با پزشک مخصوصا جراح زیبایی سختی های خاص خودش رو داره