2777
2789
عنوان

با همسرتون یا عشقتون چجوری آشنا شدین

| مشاهده متن کامل بحث + 784 بازدید | 77 پست
من درحالی که درگیر یه جنگ روانی و احساسی بین خودم و گذشته خودم بودم و حالم بشدت بد بود یهو نمیدونم ا ...

خدا به دلت نگاه کرده چقدر خوبه تو اوج ناامیدی یکی بشه تمام امیدن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیشه ادم خودشو بسوزونه زمونه زود ادمو له میکنه دوروز دنیاست

درسته ولی بعضی وقتا مخصوصا خانوما نمیتونم از آدمی که اون همه عذابشون میده دست بکشم و از مستقل شدن میترسم میچسبن به اون رندگی

دقیقا خدا اونو کاشت وسط غم هام البته چن ماه طول کشید تا من عادت کنم شرایط جدیدموخیلی سخت پذیرفتمش

من که نفهمیدم چجوری اونقدر زود قبول کردم خودمم نمی‌فهمم هفته دوم آشنایی گفت ازدواج کلا دوبار دیده بودنش هفته چهارم زنش بودم

فامیل دور هستیم 

تو یکی از مسافرت های زیارتی فامیلی 😂دیدم خوشم اومد 

خداروشکر راضی  هستیم 

کاربر آقا😊 من همون کرمی  هستم که بعد از گذروندن سختی ها ( مثل دانه از دل سیاهی خاک) از پیله تنگ و تاریک تبدیل به  پروانه ی آزاد شدم 🦋😍 سختی ها و بغض های هر آدمی ، دارایی و اعتبار اون آدمه ....Kindman

نه حقیقتا از روز اول دوسش داشتم خودمم نمی‌دونم چرا

ما بچگی هم بازی بودیم خانواده همسرم رفتن یه شهر دیگه حدود ۱۵سال بعد برگشتن اومدن خواستگاری

همسرم میگه مامانم از همون بچگی تو رو مد نظر داشت

که دیگه اولین بار که بعدا دیدیم شوهرم در لحظه از من خوشش اومد ولی من نه خورد تو ذوقم آخه خیلی خیلی لاغر بود 

دیگه ازدواج کردیم خدا رو شکر راضی هستیم

خدایا به من قلبی بزرگ بده آنقدر بزرگ که همه هستی در آن جای بگیرند.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792