اسی شاید دخترت از همین الان میخاد حسادت کنه
اره الآنم باهاش صحبت کردم وبوسش کردم اما اصلا یادم نمیره ک بچمو زدم چون خیلی گناه داشت کاش دستم میشکست و نمیزدم اما ی چیزی بگم با تمام عصبانیتم الان دیدم تو شلوارش پی پی کرده ببین داره باهام لج میکنه مشخصه اما بهش گفتم ایرادی نداره الآنم میخوام ببرمش حمام
ببین تربیت اون دوره با الان فرق میکنه
از اول باید بهش یاد میدادی مثلا از شیش ماهگی کوچیک ترین غذا حتی بيسکوئيت میخواست بخوره باید یه سفره پهن میکردی میگفتی همینجا بخور یا دفتر و مداد میاوردی رو سفره میگفتی همینجا باید نقاشی کنی از بچگی باید بهش یاد میدادی رو فرش نقاشی و آبرنگ و خمیر بازی نکنه زیرش حتما یه چیزی پهن کنه
دختر من الان ۳ سالشه بخواد میوه بخوره شده یه دستمال آشپزخونه برمی‌داره زیر پیش دستیش میذاره دیگه عادت کرده
اشکال نداره از الان بهش یاد بده بچه بعدی هم ببینه یاد بگیره
بهترین کارو گردی اصلا نقطه ضعف نشون نده که اگه از لج میکنه میخواد حصتو در بیاره نباید دعوا کنی بدترشو میکنه براش توضیح بده کار بدیه نینی هم ازت یاد میگیره کارای خوب بکن بذار نینی هم کارای خوب بکنه وقتی ببینه تو باهاش خوبی حساسیت نشون نمیدی بیخیال میشه
نمیدونم خداکنه میدونی وقتی می‌ره مهد خیلی بهتره من اشتباه کردم کلاس تابستونی نذاشتمش آخه اینقدر هوا گرم بود و بخاطر وضعیتم نمیتونستم ببرمش وقتی می‌ره مهد خیییلی بهتره بخدا دخترم هم خیلی هنر تمیزیه هم خیلی مودبه اما الان از سر بیکاری این کاراشو میکنه منم ک حوصله ندارم باهاش بازی کنم 🤦بچه ها از کی میرن مهد؟دقیقا از اول مهر؟
روی خودت بیشتر کنترل داشته باش. ولی بخاطر اینکه براش جبران کرده باشی هرچی میخواد براش نخر. آسیب شدید به خودت و خودش میزنی. اون بچه بزرگ میشه و همینو روشی میکنه برای رسیدن به خواسته هاش. حتی اگه سالی یه بار باشه.
خب چجوری براش نخرم کلا دختر من خیلی احساس میکنم همه چیز بر وفق مرادش بوده هر وقت گفته خرید بردیمش هر وقت گفته فلان رستوران فلان چیزو میخوام فلان لباس و میخوام همیشه تا جایی که جا داشته براش گرفتیم و فراهم کردیم حتی اگر ی روز نشد مثلاً ببرمش شهر بازی کلی ازش عذرخواهی میکنم ک ی روز دیگ میبرمت بخدا اشتراک سالانه گرفتم با این وضعم میبرمش شهر بازی هفته ای دوبار خودم میشینم دخترم سه ساعت بازی میکنه یعنی همه اون کسایی که اونجان ب من میگن چقدر تو صبوری چقدر حوصله داری با این وضعیت بچتو میاری شهر بازی اما گاهی اوغات واااقعا همه چی از دسترسم خارج میشه نمیتونم خودمو کنترل کنم متاسفانه 🤦
گناه داره دیگه نزنش می دونم عصبی بودی ولی سعی کن خودت رو کنترل کنی
بچه های منم ۶ سال فاصله سنی دارن بزرگه ۹ سالشه کوچیکه ۳ سالشه، باور کن من یه ساعت ظهر بخوابم یا پا میشم می بینیم خرابکاری کردن یا مثلا بچه بزرگم با هیجان میاد می پرسه مامان مامان پاشو چشمام رو باز می کنم میگه مامان شیر ببر رو می زنه یا ببر شیر رو یعنی همون لحظه دلم می خواد سرم رو بکوبم دیوار
