چقدر بی کس بودن سخته
احساس گناه و سربار بودن رو دوش مامانم یه طرف ، سعی بر بروز ندادن فروپاشی روحیت یه طرف
داداش بی مسولیت و خودخواه و کثافت داشتن یه طرف
دیدن دوستات که روز به روز با پول باباشون پیشرفت میکنن یه طرف
حمالی کردن واسه فروشگاهها خورد شدنت جلو هم سن و سالات یه طرف
اینم از رتبه کنکور و مث همیشه پارتی بازی واسه سهمیه دارا