تاپیکای قبیلیم گفتم که بعد سالها زندگی که عمرو جوونیمو پای اون زندگی و شوهر گزاشتم و به جایی رسید بهم خیانت کرد.تو اوج اعتماد و خوش باوری
با یه زن هرزه وکیل که فقط دنبال پوله.هزار جور نقشه و پرونده برام درست کردن.و چقدر نقش بازی کردن.یکسال تموم باهام بازی کردن.دوماهه حکم حضانت بچه م دستمه اما گم و گور شده هیچ نشونی ازش ندارم.از بچه ی طفل معصوم به عنوان اهرم فشار استفاده میکنه که مهریه مو ببخشم.شهرامون از هم ۴ساعت فاصله داره.چند بار رفتم و اومدم نتونستم پیداش کنم.محل کار خونه همه رو عوض کرده.از کلانتری چند بار بهش زنگ زدن که بره اما چون ابلاغیه جلب براش رفته نمیاد.برا دادگاهم وکیل گرفته نمیاد اون هرزه همه راهو چاهو نشونش میده
خیلی خسته م اما دارم تلاش میکنم دوووم بیارم.خیلی دلم تنگه بچه هامه.دعا کنید برام که موفق بشم