خونه خواهرش یه شهر دیگست امشب گفت بیاببریمش خونش همون اولش که رفتیم سراغ خواهرش بهش گفتم قرصامو نخوردم بریم بخورم بعد بریم گفت میخواستی بخوری من 4ماهه باردارم قرصای مولتی ویتامین و فیفول باید بخورم منم دیگه باهاش حرف نزدم بعدش خواست بره سمت خونه که قرص بخورم گفتم نرو دیگه نمیخورم الان هم خونه خواهرشیم هرچی اومد سمتم محلش ندادم گفت اخلاقت خیلی بده گرفت خوابید