2777
2789
عنوان

خانوما کیا مادرن و خودشونو فدای بچه هاشون نکردن

| مشاهده متن کامل بحث + 584 بازدید | 39 پست
بحث خجالت نیست. از کی ... با اینکه درس خوندم. چند سال کار کردم... الان میگم با مادربزرگ های قدیم هیچ ...

واقعا از خوندن کامنتت ناراحت شدم و میفهممت

بنظرت چطوری میشه یکم حال خودتو بهتر کنی از این فکری که تو ذهنته فاصله بگیری؟

منوخیلی هاقضاوت کردن گفتن بچه هاشو ول کرده فیلش یادهندستون کرده بعدده سال یادش اومده درس بخونه طفلی ...

منم مشابه شما بود موقعیتم، برای پی اچ دی کنکور دادم

ولی من انصافا قضاوت نشدم، خیلی تشویق از سمت اطرافیان. 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من پسرم دوساله بود دخترم ۷ خیلی هواشونو دارم ولی وقف صددرصد نکردم شروع کردم درس خوندن دیپلمه بودم ال ...

شما اذیت شدی. سخته هم درس بخوتی هم بچه داری کنی

ولی قطعا کمک داشتی. همین ک با خیال راحت میرفتی سر کلاس.دغدغه اینو نداشتی وای الان کجان چکار میکنن و خیالت راحت بوده پیش یه ادم‌امن هستن در موفقیت ات خیلی تاثیر داشته

من حتی ی ارایشگاه نمیتونم برم. حتی پنج دقیقه تا سوپر مارکت سر کوچه! هم کسی رو نداشتم هم عجیب بچه ها وابسته شدن

واقعا از خوندن کامنتت ناراحت شدم و میفهممتبنظرت چطوری میشه یکم حال خودتو بهتر کنی از این فکری که تو ...

نمی‌دونم. باید یه کاری راه بندازم که باز بخاطر بچه هام . توی خونه باشه ... 

قطعا نقش مرد خیلی مهمه ولی اونم همش سرکاره ... یجور زندگی ماشینی. روزمرگی . وقتی تفریح و سفر هم در حد صفر بشه... تمام اینها توی حس و حال آدم تاثیر داره

از چه نظر مثلا؟

۳تا بچه داره انگار که نداره

همه وقتشو برای خودش میزاره جوری که ماحتی نمیدونیم کی بهش سر بزنیم که خونه باشه و دائم در حال خریده

قبلا حساس بودم فکر میکردم فقط با من و همسرم اینجوریه اما الان بچه اش از شهر دورم میاد ایشون برنامه هاشو کنسل نمیکنه بیخیال اینا میره دنبال تفریح خودش براشم مهم نیست ناراحت میشن یا نه

حرفاتون تکونم داد من مادر نیستم چقدر مادر بودن به فداکاری احتیاج دارهبچه هاتون چندساله ن؟

هفت

ولی خب همچنان وابسته اند. حتی همسرم خیلی اصرار کرد سفر بریم.یکم پیاده روی ش زیاد بود ولی جا زدم بخاطر بچه ها. اونم‌خودش رفت. اصلا پشبمون نیستم خوشحالم شدم ک رفت. بیشتر ناراحتم ک چرا کسی رو نداشتم بتونم یه ذره وقت برا خودم داشته باشم.منتظر شروع مدرسه ام😃

عزیزم برای این که یه مادر بتونه به خودش هم برسه باید یکی باشه که بهت کمک کنه بچه ت رو نگه داره تا شما وقتی برای خودت بزاری. به نظرم خانواده می‌تونه آدم رو تا اوج ببره هم می تونن با مخ زمینت بزنه. من خودم بی کس ترینم مامانم اصلا کمکم نمیکنه  من خودم تنهام واقعا دارم فرسوده میشم. عوضش به خواهرم خیلی کمک می‌کنه. بچه ش رو نگه میدارم تا صبحا خواهرم بره سره کار. خواهرم ساعت ۱ از سرکار میاد ولی مادرم میگه ساعت ۵ بیا دنبال بچه ت برو خونه استراحت کن.  خواهرم از وقتی بچه ش به دنیا اومده به نظر من جون تر شده. ولی من خیلی شکسته شدم. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792