بعضي وقتا حس ميكنم از زندگي خستم دلم ميخواد نفرينش كنم.نميدونم چرا رابطمون حد وسط نداره.گاهي اونقدر باهم صميمي هستيم كه احساس خوشبختي ميكنم گاهي با هم شديد دعوامون ميشه كه دلم ميخواد بكشمش.مثل امروز.هميشه فك ميكنه حق باهاشه اصلا كوتاه نمياد.نميدونم چرا گذاشتم بچه دار بشم.فك ميكنم اگه بخوام جدا بشم نه پس اندازي دارم نه خانواده اي كه پشتم باشن.بچه ها لطفا برا آرامش خودم و زندگيم برام صلوات بفرستين😔خيلي تنهام.امشب اينقد گريه كردم چشمام ورم كرده.
من اصلا سياست ندارن.همه چيز و مستقيم به شوهرم ميگم.برا همين هيچ وقت طرف من نميگيره اما اونايي كه دو رو هستن رو بيشتر دوس داره
عزیزم مردا همشون همینطورن لجباز و مغرور هیچ وقتم اشتباهشون قبول نمیکنن
وای دقیقا منم همینجوریم استارتر هیچوقت حده وسط نداریم دوروز پیشم دعوامون شد الانم حسی بهش ندارم
خب عزیزم از الان ب فکر باش یکم پس انداز کن.همه اونجورین تو روی آدم میگن از آدم ساده خوشم میاد ولی تو واقعیت کارو اونایی پیش میبرن ک با سیاست عمل میکنن
منم الان باهاش قهرم خیلی بی چشم وروهست
چقدمن وشما شبیه هم هستیم
زندگی غم وشادی رو باهم داره هیچ توخوشیات هیچکدوم از اینا به ذهنت نمیاد
مردها که واقعاخودخواهن
وبایدتوی خونه حرف خودشونوبزنن وکسی مخالفت هم نکنه
این که عجیب نیس عزیزم دیگه
[QUOTE=46456663]همش خونه مامانمم شام ونهار شوهرمم 24 ساعت کاره اومده دنبالم یکم دلم گرفته بودحوصله ام سررفته میگه ها ...[/QUOTEفکرمیکنن همه مث ننه های خودشونن که بلد باشن پر کنن
من وشوهرمم سه روزه سریه موضوع بیخود دعوامون شده،ازش متنفرم سه روزه دارم نفرینش میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
