بچه ها داداشم چند ساله یه رفیق داشته تو سربازی بودن با هم بعد خانوادش اومدن برا من خواستگاری پسره از همه نظر عالیه داداشمم تاییدش کرده گفته همه چیزش عالیه امتحانشم کرده فقط قبلا به داداشم گفته بود مادرم اینا خودشون رفتن ی دختره رو انگشتر بردن براش منم نخواستمش و به هم نخوردیم و خانواده ها به هم زدن ...از طرفی شب قبل اینکه بیان خواستگاری خانواده پسره داداشمو صدا کردن گفتن از این قضیه که خبر داری؟؟داداشمم گفته اره ...حالا مامانم اینا مشکلشون اینه میگم که اگه چیز بزرگی نبود چرا داداشتو صدا کردن قبلش بهش گفتن؟؟گفتم شاید برا اونا خیلی چیز بزرگی بوده ولی در واقع چیزی نیس یا اینکه چون بی تجربه هستن خواستن همه چیزو بگن....نمیدونم...ولی پسره خیلی خوبه بهش نمیخوره چیزی بوده باشه .....و یه سوال دیگه اینکه پسره یه موتور داره و یه زمین بزرگ ک خانوادش گفتن خونه میسازیم براش و باغ میوه هم داره ولی خانوادم بازم سختگیرن میگن این چیزی نداره مامانم همش تیکه میندازه میگه انقددد قراره موتور سواری کنی تا خسته شی😐😐به نظرتون چطوره من ملاکم خوب بودنشه نظرتون چیه ؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به نظرم اوکیه...و اینکه قبل اومدن قضیه ی خواستگاری قبلی رو گفتن نشون میده آدمای خوبین....دوست من خواستگارش بیماری داشته نگفته بودن....معرف بعدا فهمیده بود گفته بود
بچه ها منم یه موقعی این بیماری""با دلایل منطقی میشه نظر دیگران رو عوض کرد.""رو داشتم.شفا گرفتم شکر خدا🤲