فقط خدا میدونه بعد اون چیا کشیدم
دقیقا نزدیکای خاستگارینون بود جهیزیمم خریده بودم فهمیدن با یکی چت میکنه من همهرچیو بهم زدم یهو بعد یسال دیدم رفت همون دختررو گرفت نابود شدم
روز عقدشون همون روزی بود که با من برنامه گذاشته بود
چقدم منو تحقیر کرد خودش بچه روستا بود من بچه شهر ولی برای حاشیه شهر بودم همش منت میزاشت که چجوری خانوادمو بیارم محلتون و دوستام میگن بگو دختره به خودش برسه و...
زورم میاد رفت دختر روستا گرفت ۳ سال از خودش بزرگتر وقتی ام باهم دیدمشون واقعا دختره مالی نبود اصلا قیافه نداشت
هنوزم یادش میافتم حالم بد میشه
بماند بعد ازدواجش اومد پیام داد گف حال شب و روزام خوب نیس حلالم کن ولی واقعا نتونسم ببخشمش