2777
2789
عنوان

دعوای من با شوهرم و خانوادش

| مشاهده متن کامل بحث + 16782 بازدید | 196 پست
و توی جشن عقد پدر شوهرم بهم ۱۰۰ تومن شباش داد!!!!! باورتون میشه میدونین دلیل کارش چی بود؟؟؟؟ می‌ره ت ...

واقعا دیگه نمی تونم چی بگم 

دیگه ازدواج جوان ها هم کردند مبادله کالا به کالا 

خیلی زشته بچه هاشون رو کالا می بینند 

نگین علینقی🌈کارشناس ارشد روانشناس بالینی🌈

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دقیقاا واسه ماهم بین بزرگتر خودشون بود... واسه خرید حتی خواهر شوهرمم بامون نبود اول گفتم هیچکس نیست ...

دقیقا همینطوره،ما هم خرید تنها رفتیم ،بهترین خاطره هامونه روزای عقد و خرید ست طلا و حلقه ،انقدر گشتیم تا ست طلای مورد علاقه پیدا کردیم ،حلقه هم همینطور ،من میگفتم نه اونی که میخوای بخر ،شوهرمم همینطور ،بدون فکر ب اینکه من چقدر میدم تو چقدر میدی،اینا ب شوهر بستگی داره ،شوهرم آدم مستقلی بود فکری و مالی

زمستان باشد،برف باشد،سوز باشد و نیمکت پارک یخ زده باشد و تو در کنارم🩷🌷💒

خوب شوهر شما اینو قبول کرده که خانوادشو بپیچونه...خیلی معذرت میخام بعضی آقایون خبر چین خونه ی خودشون ...

میگم که مقصر فقط خود مرده چون شوهر خودمم اوایل اینطوری بود دایمم می‌گفت اونا دلشون میسوزه

فقط 11 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

شوهر من داشت کلاسهای آموزش مکانیکی میدید و دستش خالیه و قرار بود بریم لباس بگیریم منم خیلی مراعاتش و کردم واقعا .. وقتی رفتیم خونه مادر شوهرم عمه شوهرمم بود گفتن برو لباست و بیار ببینیم اونا خودشونم لباسایی که خریده بودن و اومدن نشون دادن مادر شوهرم جلوی جمع کن دست بابا درد نکنه کمک کرد لباس بگیرن !!!!! من انگار آب سرد ریختن روم آخه زن حسابی...

فکر کنم مادر همچین شوهرهایی خودشون عمدا و غیر عمد همچین پسری تربیت کردند که ازدواج هم کرد پیر غلام و ...

دقیقا حق با شماست....من خیلی از روزها فکر میکنم که خدایییااا چرا یک مادر اینقدر نسبت به زندگی پسرش حسادت میکنه...یعنی اگه ما هم روزی مادر شوهر بشیم ،قراره به زندگی عروسامون حسادت کنیم....بعد هزار جور دارو میخوریم...هزاران نذرو دعا میکنیم،، نمیدونم فلان رژیم غذایی رو رعایت میکنیم که بچمون پسر بشه!!!!!واقعا بعد پسر بشه که زندگی شو سیاه کنیم..زندگیشو از هم بپاشونیم..چطور مادریم،،چطور دلمون میاد..یعنی واقعا اون پسر بدبخت هم گناه داره نمیدونه طرف خانوادشو بگیره ،یا طرف زنشو..میمونه وسط..بقرآن اگه خانواده ی شوهر دخالت نکنه هیچ زنی طلاق نمیگیره.....ای مادر،تو که میخاستی پسرت ور دلت باشه و روش حکومت کنی،پسرت غلام حلقه به گوشت باشه..چرا براش زن گرفتی...چرا یک دختر معصوم رو بد بخت کردی.که اینطوری زندگی و دنیا به کامش تلخ بشه..ای مادر تو واقعا از نابودی زندگی پسرت خوشحال میشی؟؟؟!پس خواهشا،ملتمسانه مادرهای عزیز پاتونو از زندگی گل پسراتون بکشید بیرون..بزارین زنو شوهر خودشون برای زندگی خودشون تصمیم بگیرن.......

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

نقش شوهرت چی بود؟؟ همش ک باباش بود


ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻧﺘﺎﻥ ﮔﻮﻳﺎﻱ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﺍم ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺘﺮﺍ ﺑﺰﻧﻴﺪ [ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﺍم ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍﺳﺖ ] ; ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ  ﺑﻨﺪﻧﺪ ، ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ .(١١٦نحل)                              دوجمله از  #مالکوم_ایکس"اجازه ندهیم کسی که به ما ظلم می‌کند قواعد بازی را تعیین کند"."اگر نفهمید آمریکا در دنیا چکار می‌کند، نمی‌توانید بفهمید در کشور خود چکار باید بکنید".

ما رسم داریم که داماد اولین بار میاد براش حوله و شلوار میزاریم اونا هم باید همین کارو کنم ما انجام دادیم و اونا نه حالا این بماااااند پدر شوهرم اومد به مامانم گفت چرا لباس زیر نزاشتی برا پسرم ؟؟؟ مادر زن من برام لباس زیر گذاشته بود 

شوهر من داشت کلاسهای آموزش مکانیکی میدید و دستش خالیه و قرار بود بریم لباس بگیریم منم خیلی مراعاتش و ...

تنها کاری که میتونی و ازت بر میاد فقط پسرشون رو بکنی و ببری. البته ممکنه کلی آه و نفرین پشتت باشه اگرم میخوای راحت بشی فقط جدا شو از خانواده و از پسره. 

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست. آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست👌🏻

دیگه من خیلی ساختم با این خساست های پدر شوهرم و مادر شوهرم آب زیر کاهم.. ما ۲۲ تیر همین سال یه دعوایی کردیم که باعث شد یه ماه و خورده ای شده که من خونشون نرفتم 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792