ببینین وضعشون متوسطه ولی از وقتی که من عروسشونم خرجشونو شوهرم میده کل خریدای خواهرشوهرم با خرید عید و مدرسه و راحتی بچه هاش.برادرشوهرای دیگم کاری ندارن.
بعد تو صفر بودیم خواهر زادش زنگ زده میگه برام از اون کیفهای چرخ دار بخر بیار نمیدونم چی بخر منم زیر لب گفتم(یتیم گالاسان)شوهرم گفت چی؟؟؟گفتم میگم (ددیم آلاسان) عصبی شد خلاصه رفتیم بیرون خرید کنم دیدم من تو اتاق پروام یه کفتان اورده میگه اینم برا خواهرم برداریم.
بچه ها نمیدونم حامله ام حساس شدم یا چی ولی اعصابم نمیکشه مادرشوهرم میگه برادرش باید کمک کنه تا اونا جمع کنن خونه بخرن.
اونوقت من تا الان یه دکتر برا حاملگیم نرفتم ،یه سونو نرفتم.از روی برنامه تلفن متوجه شدم چند هفتمه،چون مادرش میگه بره بهداشت.منم لج کردم