همسایمون بچش رو می‌فرسته خونمون غذا بخوره 😐

اگه فقیرن بادل وجون ازاین مهمون کوچولوپذیرایی میکنم

ببین دختر همسایه مام اینجوریه ده سالشه تو دستت لقمه رو میزنه رو هوا،دست بچت خوراکی ببینه تا ازش نگیره نخوره ول نمیکنه،خب این مشکل تو نحوه تربیت مادره

تایم شام بگو میخوایم شام بخوریم برو خونتون

دختر همسایه مام از بچگی میومد بعد میگفت خب شام چی داری بیار زودتر میخام بدم😅

اخی یاد همسايه مون افتادم دختره مادرش معلم بود هیچ وقت غذا نداشتن همیشه میگفت اجی مامانم فقط برام تخم مرغ پخته یا نون و ماست میذاره و میره مادرش باید میرفت روستا خدمت کنه 

می‌اومد خونمون غذا میخورد و کلا خونه ما بزرگ شد 

ما وضع مالی مون خیلی بده 

خدا خیرش بده همسایه مون همیشه سرشام و ناهار میاد در میزنه میگه بزار دخترت بیاد خونه ما حوصله مون سر میره با اینکه بچه هاش بزرگن 

دخترم میره وقتی میاد میگه مامان یه عالمه غذای خوشمزه بهم داد. ومن کلی دعاش میکنم 

با وجود اینکه خودش میاد و با اصرار میبرش من گاهی وقتا میگم نکنه شوهرش ناراضی باشه 

کاری به غذا ندارم، ولی هیچ وقت اجازه نده بچه بزرگتر از بچه ات باهاش بازی کنه.

اصلا دوستی بچه هایی با اختلاف سنی ، اونم تو بچگی خیلی مسائل و مشکلات ایجاد میکنه

درو باز نکن از قصدمیفرستهه

کار خوبی کردی  باز نکن دیگه 

بهش بگو خاله فقط بعد از ظهرا بیا بازی کنید قبل اون ما خوابیم 

خدا خیرش بده میگه نکنه بو غذا رفته باشه خونه همسایه اون دنیا مدیون بشه

چه پرروئن بعضی ها

شاید میخوان خلوت کنن 🫤😂

عزیزم شوهرش ناراصی بود اینکارو نمیکرد

چرا ذهن من چیزای دیگه  هم میره  بس که شکاک هستم چرا هر روز  میفرسته چرا نمیاد دنبال بچه ش موقع ناهار

نکنه تلفنی چیزی داره یا کار خاصی انجام میده. الله اکبر

بهترین راه باز نکردن در هست.

دقیقا  عین  خانواده  عروسمون. هرماه طلا میخره،وضع شوهزش خوبه... ولی بچه ها همیشه گرسنه و زرد و لاغرن. طفلی ها   عقده ای هستند.عقده ی غذا،میوه،لباس و کفش و تخمه و تنقلات. ولی مادرشون ماهی دوتیکه سنگین طلا میخره.   برادرم میگه میریم خونشون خبری از هیچی نیست خودم غذا و میوه و...میبرم.  ( همسایه ایم البته و   خودمون  میدونستیم این مدلی هستند)